- تکلیل
- تاجگذاری تاج نهادن، درخشاندن، بد دل کردن
معنی تکلیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوارش، موشکافی، کاوش، کندوکاو، ریشه یابی، واکاوی
به پایان رساندن
جام گل، دیهیم، سربرند گوهرنشان
تاج، افسر، دیهیم
هضم کردن، خرج شدن
خلال شدن، سرکه شدن
خوار کردن، رام کردن
سایه افکندن سایه داری -1 سایه افکندندر سایه قرار دادن، سایبان ساختن
بانگیدن لگام
بی اراده گردانیدن
اندک کردن، اندک گردانیدن، کم قرار دادن چیزی
علت و سبب امری را بیان کردن
منسوب به خیانت کردن کسیرا، در زیر لباس پوشیدن
رخنه کردن
دگرگون ساختن
نامردی ارادی
سرمه نهادن
بند کردن، در تاخیر انداختن وام کسی را
به فرجام رساندن، رسا گرداندن هرویسپاندن بساختن رسانیدن رسا کردن تمام کردن، نیکو کردن، رسیدگی رسایی کمال، جمع تکمیلات
به سخن در آوردن نولاندن به گفت واداشتن، زخم کردن زخماندن
چیزی را از کسی خواستن که در آن رنج باشد، کسی را در رنج انداختن
آهکی کردن، آهک مالی آهک اندایی آهک زدن آهک مالی کردن باآهک و ساروج اندودن، حرارت دادن بجسمی تا همچون آهک گردد، آهک مالی، جمع تکلیسات
لا الله الا الله گفتن
گوش تیز کردن
فرا گرفتن، بپوشاندن چیزی و فراز گرفتن، بزرگ کردن، احترام گذاشتن
نیک تر کردن
کامل کردن، تمام کردن، نیکو کردن
گردی براق به رنگ های طلایی، نقره ای، سرخ و رنگ های دیگر که در نقاشی و تزیین به کار می رود، تاج، افسر، دیهیم
اکلیل جنوبی: در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی، افسر، قبه
اکلیل شمالی: تاج شمالی، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حیّه
اکلیل کوهی: در علم زیست شناسی گیاهی خوش بو با برگ های ریز که برگ و گل آن کاربرد دارویی دارد
اکلیل جنوبی: در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی، افسر، قبه
اکلیل شمالی: تاج شمالی، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حیّه
اکلیل کوهی: در علم زیست شناسی گیاهی خوش بو با برگ های ریز که برگ و گل آن کاربرد دارویی دارد
تسبیح کردن، «لا اله الا اللّه» گفتن
ذلیل کردن، خوار گردانیدن، ذلیل شمردن
علت ذکر کردن، علت و سبب امری را بیان کردن، مطلبی را با ذکر دلیل و علت ثابت کردن