جدول جو
جدول جو

معنی تکلامه - جستجوی لغت در جدول جو

تکلامه
(تَ جَ ثُ)
مرد نیکوسخن فصیح کلام. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلکامه
تصویر بلکامه
آرزومند، پرآرزو، پرحسرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالانه
تصویر تالانه
شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، شکیر، رنگینا، تالانک، شفرنگ، شلیر، شفترنگ، مالانک، رنگینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلامذه
تصویر تلامذه
تلمیذ ها، شاگردان، دانش آموزان، جمع واژۀ تلمیذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
با هم سخن گفتن، با یکدیگر گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تِ مَ)
نیک دانا. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زیرک نسب دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نسابه. (اقرب الموارد). و رجوع به تعلمه شود
لغت نامه دهخدا
(دِ مِ)
با صدای بلند وآهنگ گیرا و حرکاتی مناسب مطلبی را بیان کردن. با بیانی گرم و پرهیجان موضوعی را شرح دادن. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تَ رِ بَ)
سخن گفتن: تکلم کلمه بکلمه تکلماً و تکلاماً، سخن گفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تَ کَلْ لا)
مرد نیکوسخن فصیح کلام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعلامه
تصویر تعلامه
نیک، دانا، زیرک نسب دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکلمه
تصویر متکلمه
متکلمه درفارسی مونث سخنگوینده گفت آر مونث متکلم جمع متکلمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
جواب سئوال و گفت و شنیدها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلامذه
تصویر تلامذه
جمع تلمیذ، شاگردان جمع تلمیدذ شاگردان. شاگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلکامه
تصویر بلکامه
پر آرزو بسیار کام
فرهنگ لغت هوشیار
قباله اراضی و املاک، فهرستی که حدود اراضی و املاک در آن ثبت شده، فرمان ملکیت املاک خالصه دیوان که بکسی داده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلام
تصویر تکلام
مرد نیکو سخن و فصیح کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
((مُ لَ مَ یا مِ))
با یکدیگر گفتگو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلکامه
تصویر بلکامه
((بُ مِ))
پرآرزو، بسیار کام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلامذه
تصویر تلامذه
((تَ مِ ذِ))
جمع تلمیذ، شاگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکنامه
تصویر چکنامه
((چَ مِ یا مَ))
قباله اراضی و املاک، فهرستی که حدود اراضی و املاک در آن ثبت شده، فرمان ملکیت املاک خالصه دیوان که به کسی داده شود
فرهنگ فارسی معین
پیوست، تتمه، تحشیه، تعلیقه، ضمیمه، متمم، مکمل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
Conversation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
conversation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نوک پرنده، منقار
فرهنگ گویش مازندرانی
هاله، هاله ی دور ماه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
conversa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
rozmowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
разговор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
розмова
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
gesprek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
Unterhaltung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
conversación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
conversazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
संवाद
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مکالمه
تصویر مکالمه
আলাপ
دیکشنری فارسی به بنگالی