کرب بستن بر دلو، خرمای کرابه خوردن، به بانگ آوردن نان پزکریب را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کشت کردن در زمین بی آب و گیاه. (از اقرب الموارد). رجوع به کریب شود
کرب بستن بر دلو، خرمای کرابه خوردن، به بانگ آوردن نان پزکریب را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کشت کردن در زمین بی آب و گیاه. (از اقرب الموارد). رجوع به کریب شود
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات