- تکرم
- بزرگی نمودن
معنی تکرم - جستجوی لغت در جدول جو
- تکرم
- به تکلف کرم کردن، اظهار کرم کردن
- تکرم ((تَ کَ رُّ))
- اظهار کرم کردن، کرم کردن به تکلیف، جوانمردی نمودن، اظهار کرم، جمع تکرمات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرامی کردن، بالش
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام چاه زم زم، نام مادر امام رضا (ع)، اصرار در کتمان، پنهان کاری زیادی، بیشتر در امور مربوط به بانوان به کار برده می شود
سخن گویی
بزرگ داشت
بخشنده تر، گرامی تر
آلاچق
بانوی بزرگ خاتون ارجمند
گرامی تر
حرمت جستن به صحبت کسی
از ریشه پارسی خرمی گشتن پیروی از خرمدینان، شکافتن درز
شکافتگی
چابکی کردن
شعله ور شدن آتش
پنهانیدن، سرگشتگی، درنگیدن، دوتاشدن
نام چاه زمزم
تیر بی پیکان که بجای پیکان گرهی از چوب یا استخوان دارد
سخن گفتن
گرامی داشتن
روی در هم کشیدن روی ترش کردن، ناخوشداشت، دست کم گرفتن
خودسر، تک رونده
پایچه شویی پاد یابگی (پادیابه وضو)
مکرر شدن، دو دله شدن
آماسیدن، ورم کردن
خانه چوبی، سرا پرده
ملول گردیدن، مانده شدن
تمام شدن سال
سخن گفتن، به سخن آمدن
بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون، برای مثال اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟- مجمع الفرس - تیرم)
ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن، در علم اقتصاد کنایه از بالا رفتن قیمت ها و پایین آمدن ارزش پول
گرامی تر، بزرگ تر، جوانمردتر
عزیز، گرامی، بزرگ داشته شده