دور شدن از لوم و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بزرگی نمودن. (تاج المصادر بیهقی). بخشیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). به تکلف کرم نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و از روی تبرع و تکرم حلقه وار پیرامن حال مسلمانان درآمده. (تاریخ قم ص 9)
دور شدن از لوم و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بزرگی نمودن. (تاج المصادر بیهقی). بخشیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). به تکلف کرم نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و از روی تبرع و تکرم حلقه وار پیرامن حال مسلمانان درآمده. (تاریخ قم ص 9)
وژنگ دادن جامه. (تاج المصادر بیهقی). درپی کردن جامه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وصله کردن جامه را. (اقرب الموارد) (از المنجد) ، به فژنگ شدن جامه. (تاج المصادر بیهقی). کهنه و به پاره آمدن جامه. لازم و متعدی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مهربانی نمودن و مایل گشتن مادر بر فرزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تعطف ناقه به بچۀ خود. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، پس روی کسی کردن و از پس وی درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، اطلاع یافتن بر چیزی که در آن بود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تردم فلان را،دنبال کردن و آگاه شدن بر چیزی که در آن است. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، دور و دراز کشیدن خصومت و پیکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طولانی شدن خصومت. (از المنجد). بدرازا کشیدن وطولانی شدن دشمنی. (از المنجد) (از اقرب الموارد)
وژنگ دادن جامه. (تاج المصادر بیهقی). درپی کردن جامه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وصله کردن جامه را. (اقرب الموارد) (از المنجد) ، به فژنگ شدن جامه. (تاج المصادر بیهقی). کهنه و به پاره آمدن جامه. لازم و متعدی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مهربانی نمودن و مایل گشتن مادر بر فرزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تعطف ناقه به بچۀ خود. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، پس روی کسی کردن و از پس وی درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، اطلاع یافتن بر چیزی که در آن بود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تردم فلان را،دنبال کردن و آگاه شدن بر چیزی که در آن است. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، دور و دراز کشیدن خصومت و پیکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طولانی شدن خصومت. (از المنجد). بدرازا کشیدن وطولانی شدن دشمنی. (از المنجد) (از اقرب الموارد)