جدول جو
جدول جو

معنی تکراری - جستجوی لغت در جدول جو

تکراری
(تَ / تِ)
مکررشده. چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده. مانند داستان یا نمایش تکراری. رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تکراری
دوبارگی، مکرر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکراری
متكرّرٌ
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به عربی
تکراری
Repeated, Repetitious, Repetitive, Trite
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکراری
répété, répétitif, banal
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تکراری
পুনরাবৃত্ত , পুনরাবৃত্তিমূলক , প্রচলিত
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به بنگالی
تکراری
تکراری
دیکشنری اردو به فارسی
تکراری
دہرایا ہوا , تکراری , مروج
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به اردو
تکراری
tekrarlanan, tekrarlayıcı, sıradan
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تکراری
iliyorudiwa, kurudiwa, ya zamani
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تکراری
repetido, repetitivo, trillado
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تکراری
wiederholt, wiederholend, abgedroschen
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به آلمانی
تکراری
повторений , повторюваний , банальний
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تکراری
powtarzany, powtarzający, banalny
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به لهستانی
تکراری
重复的 , 反复的 , 陈腐的
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به چینی
تکراری
repetido, repetitivo, banal
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تکراری
ripetuto, ripetitivo, banale
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تکراری
herhaald, repetitief, afgezaagd
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به هلندی
تکراری
повторенный , повторяющийся , банальный
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به روسی
تکراری
ที่ทำซ้ำ , ซ้ำซาก , น่าเบื่อ
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به تایلندی
تکراری
diulang, repetitif, basi
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تکراری
पुनरावृत्त , सामान्य
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به هندی
تکراری
חזור , חזרתי , בנאלי
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به عبری
تکراری
繰り返された , 繰り返しの , 陳腐な
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تکراری
반복된 , 반복적인 , 진부한
تصویری از تکراری
تصویر تکراری
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکرار
تصویر تکرار
عملی را دو یا چند مرتبه انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن، در ادبیات در فن بدیع مکرر آوردن کلمه ای به منظور تاکید یا غرض دیگر مانند این شعر، برای مثال باران قطره قطره همی بارم ابروار / هر روز خیره خیره از این چشم سیل بار (عسجدی - ۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رُ وِ)
دزی درذیل قوامیس عرب آرد: در آفریقا و شرق حشیش را نامندکه از نوعی شاهدانه حاصل شود و مانند تریاک مکیف و منوم است و آن را با توتون دود کنند و کشند. (دزی ج 1ص 149). تکرونی ظاهراً تصحیف آن است. (دزی ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بزبان مردم هند باغبانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
حمله بردن بر کسی و میل نمودن، مهربانی کردن، باز گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاری
تصویر تکاری
به سلاک گرفتن (سلاک کرایه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
((تَ))
دوباره کردن، دوباره گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
بسامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
Duplication, Frequentness, Recurrence, Reiteration, Reoccurrence, Repetition, Iterance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
дублирование , частота , повторение , итерация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکرار
تصویر تکرار
Duplikation, Häufigkeit, Iteration, Wiederholung, Wiederauftreten
دیکشنری فارسی به آلمانی