جدول جو
جدول جو

معنی تکدکد - جستجوی لغت در جدول جو

تکدکد(تَ حُ)
سخت راندن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ ذُ)
راندن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سخت راندن چیزی یا کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَءْ جُءْ)
به تکلف رنجانیدن و آزار و اذیت رسانیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
ورمی است صلب که اندر پلک تولد کند و بدان ماند که دملی خواهد بود یا هست و عامه آن را کدکد گویند و دمل نیز گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (از بحرالجواهر)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
کلمه ای که بز را بدان نوازند. (فرهنگ فارسی معین) :
زانکه دیریست تا مثل زده اند
نشود بز به کدکدی فربه.
ابن یمین (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکدید
تصویر تکدید
راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدکد
تصویر کدکد
کلمه ای که بزرا بدان نوازند: (ز انکه دیریست تا مثل نوازند نشود بز بکدکدی فربه) (ابن یمین رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار