جدول جو
جدول جو

معنی تکثر - جستجوی لغت در جدول جو

تکثر
بسیار شدن، زیاد شدن
تصویری از تکثر
تصویر تکثر
فرهنگ فارسی عمید
تکثر
(تَ ثَوْ وُ)
بسیار جستن. (تاج المصادر بیهقی). بسیاری جستن. (زوزنی) ، بسیار نمودن. (منتهی الارب). بسیار نمودن و بسیار شدن. (ناظم الاطباء). بسیار شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). تکلف بسیاری. (از اقرب الموارد) ، بیشی نمودن بمال کسی. (تاج المصادر بیهقی). پیشی نمودن بمال کسی و بی نیاز شدن بدان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تکثر
بسیار جستن، بسیار نمودن
تصویری از تکثر
تصویر تکثر
فرهنگ لغت هوشیار
تکثر
((تَ کَ ثّ))
بسیار شدن، زیاد شدن
تصویری از تکثر
تصویر تکثر
فرهنگ فارسی معین
تکثر
بسیاری، تعدد، وفور، فراوانی، کثرت، بسیار شدن، زیاد شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ منشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
بسیار، متعدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکاثر
تصویر تکاثر
افزون شدن، فراوان شدن، بر بسیاری مال و ثروت به یکدیگر فخر کردن و بالیدن، صد و دومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکثر
تصویر مکثر
توانگر، مال دار، بسیار مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکثیر
تصویر تکثیر
زیاد کردن، بسیار کردن، افزودن، افزون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاثر
تصویر تاثر
اثر پذیرفتن، قبول اثر کردن، اندوهگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکمر
تصویر تکمر
تیری که بر سر آن پیکان نباشد، تیر بی پیکان، تخمار، تکمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکسر
تصویر تکسر
شکسته شدن، درهم شکسته شدن، خرد شدن، شکستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدثر
تصویر تدثر
خود را با لباس پوشاندن، لباس را به خود پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکرر
تصویر تکرر
مکرر شدن، دوباره شدن، دوباره صورت گرفتن کاری، دودله شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ کَثْ ثِ)
افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است... (تجارب السلف). و رجوع به تکثر شود، توانگر و دولتمند، کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکور
تصویر تکور
دامن بر چیدن، بر زمین افتادن، چکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
اندوهگین شدن اندوهگنی سنه افسردگی، نشان پذیری، پس چیزی رفتن اندوهگین شدن، بر اثر رفتن پس چیزی رفتن، نشان پذیرفتن قبول اثر کردن، اندوهگینی، اندوه، جمع تاثرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکرر
تصویر تکرر
مکرر شدن، دو دله شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکسر
تصویر تکسر
شکسته شدن، خرد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمر
تصویر تکمر
تیر بی پیکان که بجای پیکان گرهی از چوب یا استخوان دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکنثر
تصویر تکنثر
بر افراشتگی، دفزکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
با یکدیگر نبرد کردن به بسیاری مال و قوم و فخر کردن، و سوره یکصد و دوم از قرآن کریم می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگوار شدن، بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکثیر
تصویر تکثیر
بسیار کردن، افزونی و ازدیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکدر
تصویر تکدر
تیره شدن آب و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدثر
تصویر تدثر
با لباس خود را پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکثر
تصویر اکثر
بیشتر، بسیارتر، افزونتر، غالب، اغلب، زیاد
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکثم
تصویر تکثم
پنهانیدن، سرگشتگی، درنگیدن، دوتاشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
((مُ تَ کَ ثِّ))
بسیار شونده، دارای کثرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکثر
تصویر اکثر
بیشتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکاثر
تصویر تکاثر
انباشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
فرهنگ واژه فارسی سره
متعدد، بسیار، پرشمار، افزون
فرهنگ واژه مترادف متضاد