- تکبیر
- بزرگ گردانیدن چیزیرا، الله اکبر گفتن، به بزرگی یاد کردن خدا را
معنی تکبیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تکبیر ((تَ))
- بزرگ شمردن، اللهاکبر گفتن
- تکبیر
- خدا را به بزرگی یاد کردن، اللّه اکبر گفتن، بزرگ کردن، بزرگ شمردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گزارش
راهکار، چاره اندیشی
چرکین پلید چیزیست مانند خبیص خشک که زنبور عسل آرد و آن نه شمع است و نه عسل و نه عسل و نه شیرینی کامل دارد، پلید کثیف زشت بیریخت
خبر کردن
نیکو کردن
نوشتن
نوشتن کتاب را
اندیشه کردن در عاقبت کار، تامل و تفکر و اندیشه
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
شکیب خواهی
فراهم آوردن
گرد و خاک کردن گرد انگیختن
مکدر ساختن
بسیار کردن، افزونی و ازدیاد
بند کردن، در تاخیر انداختن وام کسی را
از کباب کباب کردن بریان کردن
پیچیدن دستار بر سر، کالا بر هم نهادن، بستن کالا و سوره هشتاد و یکم از قرآن کریم
در گذاشتن از گناه، نسبت کافر بودن به کسی دادن
نیک شکستن، بسیار شکستن
تکرار
حبس کردن
به هنگام به نماز رسیدن، پگاه برخاستن زود بر خاستن پگاه خاستن
شکستن بر شکستن، میراندن
شکسته بندی
شکستن، درهم شکستن، شکاندن
تیره کردن، کسی را دلتنگ کردن
به پایان کاری نگریستن و در آن اندیشیدن، برای انجام دادن امری فکر و دقت به کار بردن و توجه کردن
زیاد کردن، بسیار کردن، افزودن، افزون کردن
هشتاد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۹ آیه، کورت
نیکو کردن و آراستن چیزی، خط زیبا نوشتن، سخن نیکو گفتن، آراستن سخن
کسی را کافر و بی دین خواندن، به کفر و بی دینی نسبت دادن، پوشاندن، کفاره دادن
مطلبی را بیان کردن، منظور و مقصود خود را به عبارتی بیان کردن، معنی و تفسیر خواب را گفتن