- تک
- حمله، هجوم
معنی تک - جستجوی لغت در جدول جو
- تک
- اندک، قلیل، کم، تنها منقار جانوران و پرندگان ساج منقار مرغ نوک پرنده، تیزی سر چیزی مانند نوک سوزن خنجر نیزه زبان و غیره
- تک ((تِ))
- ساج
- تک
- تنها، یگانه
- تک
- دو، دویدن، تگ
- تک ((تَ))
- اندک، کم، قلیل
- تک ((تُ))
- منقار مرغ، نوک پرنده، تیزی سر چیزی مانند نوک سوزن و خنجر
- تک
- گیاهی است که در گندم زار روید و آن سخت تر از گیاه گندم باشد، گیاهی است که در میان آب روید و در مصر از آن کاغذ می ساختند، حفأه
- تک
- تکه، لقمۀ طعام
- تک
- نوک، منقار، تیزی سر چیزی، مثل نوک سوزن، خنجر، نیزه و امثال آن ها
- تک
- تنها، یکه، یگانه، کم، اندک
مقابل پاتک، در امور نظامی حمله، تگ
دنباله، ته، پایین، قعر
تک تک : یکی یکی
تک و پو: تکاپوبرای مثال هزار گونه غم از هر سویی ست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غم دگر می گشت (سعدی۲ - ۶۰۸)
تک و تاز: دو و تاخت، به هر سو تاختن و دویدن
تک و دو: تکاپو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام چاه زم زم، نام مادر امام رضا (ع)، اصرار در کتمان، پنهان کاری زیادی، بیشتر در امور مربوط به بانوان به کار برده می شود
پشت دادن
بوددهی، هستایش
فن آوری
به پایان رساندن
سخن گویی
آلایش
بزرگ داشت
بسامد
دروغ شمردن
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
فرگشت
انباشت
منفرد، مفرد
قطعه