جدول جو
جدول جو

معنی تپیدگی - جستجوی لغت در جدول جو

تپیدگی
(تَ دَ / دِ)
تپیدن. رجوع به طپیدگی و تپیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اپیدمی
تصویر اپیدمی
شیوع بیماری ای که می تواند افراد بسیاری را هم زمان مبتلا کند، کنایه از شیوع یک پدیده یا رفتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
حالت رسیده بودن و پخته بودن میوه، وارسی، دقت و تحقیق در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
کجی، پیچیدگی، حالت خمیده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پفیدگی
تصویر پفیدگی
پف کردگی، حالت و چگونگی ورم کرده و آماسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
پارگی، پاره شدگی، چاک، شکاف، کنایه از پررویی، بی شرمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدگر
تصویر سپیدگر
سفیدگر، آنکه ظرف های مسی را قلع اندود و سفید می کند، رویگر، سفیدکار
فرهنگ فارسی عمید
(طَ دَ / دِ)
حالت طپیده. تپش. طپش. اضطراب. لرزه. لجاجه: طپیدگی از گرسنگی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ پَ دَ / دِ)
رجوع به طپندگی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ)
مرکّب از: تپیدن + ’ی’، لیاقت. رجوع به طپیدنی و تپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
صفت تنیده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنیدن و تنیده شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
در تداول عامه، حالت تکیده. لاغری. رجوع به تکیدن و تکیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کفیدگی
تصویر کفیدگی
ترکیدگی، پراکندگی مو
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و کیفیت پیاده مقابل سواری: تو مرا اگر پیاده ام منکوه که مرا از پیادگی گله نیست. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیدگی
تصویر کشیدگی
کشش، رنج، دردمندی، تمدد
فرهنگ لغت هوشیار
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابیدگی
تصویر تابیدگی
حالت تابیده، حاصل عمل تابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدگی
تصویر پریدگی
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پفیدگی
تصویر پفیدگی
ورم کردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزیدگی
تصویر پزیدگی
پخته شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
انحنا، کجی، پیچیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریدگی
تصویر جریدگی
پارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
بلوغ و کمال، پختگی، حالت، پختن میوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویدگی
تصویر دویدگی
تاخت و تکاپو، دویدگی اسب بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمیدگی
تصویر دمیدگی
نفخه، حالت دمیدن، آماس، بر آمدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
چاک و شکاف و پاره شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، قطع، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپیدمی
تصویر اپیدمی
فرانسوی بیماری واگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپیدمی
تصویر اپیدمی
((اِ دِ))
عارضه یا بیماری عام، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری، همه گیر (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
((دَ دِ))
پاره شدگی، پارگی، بی شرمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
((رَ دِ))
پختگی و پخته شدن میوه، بلوغ، تحقیق و دقت در امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپیدمی
تصویر اپیدمی
بیماری واگیر، فراگیری، همه گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
انحنا
فرهنگ واژه فارسی سره