تکیه کردن. (دهار) (آنندراج) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تکیه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکیه کردن بر عصا. و در الاساس: جاء یتوکاء علی هراوته یتحامل علیها. (از اقرب الموارد)
تکیه کردن. (دهار) (آنندراج) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تکیه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکیه کردن بر عصا. و در الاساس: جاء یتوکاءُ علی هراوته یتحامل علیها. (از اقرب الموارد)
برابر شدن بر کسی زمین و یافراگرفتن آن و یا ویران کردن و یا بشکستن: تودأت علیه الارض، منقطع گردیدن و پنهان شدن اخبار از کسی: تودأت علیه و عنه الاخبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گرفتن مال خود را: توداء زید علی ماله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هلاک کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تودی ٔ شود
برابر شدن بر کسی زمین و یافراگرفتن آن و یا ویران کردن و یا بشکستن: تودأت علیه الارض، منقطع گردیدن و پنهان شدن اخبار از کسی: تودأت علیه و عنه الاخبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گرفتن مال خود را: توداء زید علی ماله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هلاک کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تودی ٔ شود
به دست و به کارد زدن، یقال: توجأه بالید و السکین توجؤاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). با کارد و دست زدن بر موضعی. (از اقرب الموارد). در حدیث ابوهریره: فحدیدته فی بطنه یتوجاء بها فی نار جهنم. (اقرب الموارد)
به دست و به کارد زدن، یقال: توجأه بالید و السکین توجؤاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). با کارد و دست زدن بر موضعی. (از اقرب الموارد). در حدیث ابوهریره: فحدیدته فی بطنه یتوجاء بها فی نار جهنم. (اقرب الموارد)
پس انداختن و تأخیر کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: فتلکاء فی الشهاده و فی حدیث الملاعنه ’فتلکأت عند الخامسه، ای توقفت و تبطأت ان تقولها’. (اقرب الموارد)
پس انداختن و تأخیر کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: فتلکاء فی الشهاده و فی حدیث الملاعنه ’فتلکأت عند الخامسه، ای توقفت و تبطأت ان تقولها’. (اقرب الموارد)