جغد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، نامی است که به مزاح به دختران خردسال دهند که خانه داری کردن خواهند. دختر خردسال که به تقلید زنان چادر نماز بر سر کند. دختری خرد که گفتار و رفتار خود را با زنان مانند کند. دختری خرد که به تقلید زنان چادر و دیگر جامه ها بر خود راست کند. خاله کوکمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
جغد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، نامی است که به مزاح به دختران خردسال دهند که خانه داری کردن خواهند. دختر خردسال که به تقلید زنان چادر نماز بر سر کند. دختری خرد که گفتار و رفتار خود را با زنان مانند کند. دختری خرد که به تقلید زنان چادر و دیگر جامه ها بر خود راست کند. خاله کوکمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
شهری است به اندلس. (منتهی الارب). یاقوت آرد: شهری است به اندلس متصل به اعمال طرطوشه و آن میان طرطوشه و برشلونه واقع است و میان طرکونه و هر یک از دوشهر مزبور 17 فرسخ مسافت است. (از معجم البلدان). وصاحب الحلل السندسیه آرد: طرکونه شهری دریائی است که ساکنان آن هم اکنون بیش از 25 هزار تن نیست، در صورتی که شهر مزبور در روزگار رومیان دارای یک میلیون تن بوده است. این شهر یکی از مراکز اسقفهاست و اسقف آن را مانند اسقف طلیطله بریماط اسپانیا مینامند. جایگاه اسقف ها در بلندترین نقطۀ خاوری شهر در محل قلعۀ قدیم واقع است و کنیسۀبزرگ نیز در همان محل است. این شهر به دو قسمت قدیم و جدید تقسیم میشود. ناحیۀ بلند آن را بخش قدیم تشکیل میدهد و در آن بقایا و آثار بسیار و سنگ نبشته هائی از روزگار رومیان است و قسمت جدید شهر دارای خیابانهای مستقیم است و همین بخش است که در کنار دریا واقع میباشد. و باره های طرکونه از سه سوی نمودار است و تنها بارۀ جانب باختری آن منهدم گردیده است. این شهر در روزگار ایبریها بنیان نهاده شده است و گویند نخستین کسانی که در آن سکونت گزیده اند یکی از قبایل ایبری موسوم به سیسیتان بوده اند که مسکوکاتی هم از آنان به یادگار مانده است و همین قبیله نیز باره های شهر را در سال 267 قبل از میلاد بنا کرده اند و هنگامی که میان کارتاژها و رومیان جنگ روی داد سرداران رومی از قبیل سیبیون و همراهانش به شهرهجوم آوردند و بر آن استیلا یافتند و در آن بندر و باره های بلندی بنیان نهادند و از آن پس شهر مزبور جزومهمترین مستعمرات رومیان در اسپانیا بشمار میرفت. واین واقعه یعنی تصرف شهر به دست رومیان پس از سال 218 قبل از میلاد روی داده است. آنگاه در سال 26 اگوست قیصر روم بدین شهر رفت و در آنجا سکونت گزید و در آن هیکلی (معبدی) عظیم و بناهای باشکوهی بنیان نهاد و والیان روم نیز از روش وی پیروی میکردند و دلبستگی و توجه خاصی بدین امر مبذول میداشتند و آثار عظیم ایشان در این عصر نیز همچنان گواه نموداری است. در سال 475 میلادی گت ها بر طرکونه استیلا یافتند و تازیان بسال 713 میلادی آن شهر را متصرف شدند وهنگامی که مسیحیان در سال 1818 میلادی طرکونه را از تازیان بازستدند مرکز اسقف ها را بار دیگر بنیان نهادند ولی شهر مزبور آن اهمیت تجارتی را که در گذشته داشت به دست نیاورد بلکه بازرگانی اسپانیا در جهت شمال به بارسلن و در جهت جنوب به بلنسیۀ عربی انتقال یافت.و نیز باید دانست که بندر طرکونه در دوران عرب بجز بندر کنونی بوده است بلکه بندر مزبور در پائین آبادیهای ساحلی بندر جدید قرار داشته است، آنگاه کتلان در اواخر قرن پانزدهم بندر دیگری بنیان نهادند و آنها سنگهای تماشا خانه رومی را در این بندر بکار بردند. مشهورترین خیابانهای طرکونه عبارتند از: رملۀ سان جوان و رملۀ سان کارلوس و کنیسۀ بزرگ را بر روی پایه های هیکل (معبد) رومی و پایه های مسجد جامع زمان قدرت عرب بنیان نهاده اند و همینکه در سال 1818 عرب را از طرکونه راندند بیدرنگ مسجد را به کنیسه تبدیل کردند و طول این عبادتگاه یکصد و چهار متر است و دارای برجی است که ارتفاع آن 65 متر است و در آن از نامورترین نقاشان و مجسمه سازان تصاویر و مجسمه هائی وجود دارد و قبر ژاک اول آراگونی ملقب به فاتح و متوفی بسال 1276م. در آن کنیسه واقع است. و در شهر طرکونه موزۀ مخصوص نگهداری آثار باستانی است که در آن مجسمه ها و تابوتها و تکه های کاشی بسیار متعلق به عهد رومیان و جز آنان وجود دارد و نیز در موزۀ مزبور انواع سلاحهاو سکه های ایبری و فینیقی و رومی یافت میشود و از جمله یادگارهای مشهور طرکونه قنات معلق رومی است که درآن از رود غیه آب جاری ساخته اند. این قنات دارای دو طبقه است، طبقۀ پائین آن دارای یازده کمانه و طبقۀ بالای آن دارای 25 کمانه است. طول طبقۀ نخستین 73 متر و طول طبقۀ دوم 217 متر است و محل جریان آب از آغاز سرچشمۀ آن بطول 35 کیلومتر است. در روزگار فرمانروائی عرب طرکونه را شهر یهود میگفتند زیرا گروه بسیاری از یهودیان در آن سکونت داشتند چنانکه در غرناطه نیز اقوام یهود بسیار بودند. در دائره المعارف اسلام آمده است که: عرب بسال 724 میلادی طرکونه را ویران کردند و بر آن استیلا یافتندو شهر مزبور تا پایان فرمانروائی دولت اموی اندلس همچنان در تصرف عرب بود لیکن پس از سقوط خلافت اموی درقرطبه و ظهور دوران ملوک طوایف، لویس حاکم اکیطانیه بدان شهر لشکر کشید و آن را متصرف شد، آنگاه عرب بدان لشکر کشیدند و آن را بازگرفتند. و بار دیگر رامون بیرانجه بدان شهر تاخت وبر آن استیلا یافت و باز عرب آن را بازستد و سرانجام در سال 1120 میلادی شهر مزبور به دست مسیحیان سقوط کرد و برای همیشه به تصرف آنان درآمد. و نیز در دائره المعارف اسلام ذکر پنجرۀ مرمر بدینسان آمده است که بر آن نام عبدالرحمان سوم مکتوب است و پنجرۀ مزبور در رواق کنیسۀ بزرگ است. و در این رواق پنجرۀ کوچکی بر دیواری است که بر آن تاریخی به خط کوفی نوشته شده و هم نام خلیفه الناصر بر آن مکتوب است و تاریخ مزبور سال 347 هجری قمری است. ولی صاحب دائره المعارف مینویسد که تاریخ مزبور سال 349 است... و در پیرامون طرکونه جلگۀ پهناور آبادی است که دارای تاکستانها و درختان زیتون و گردو و بادام فراوان است. این دشت را خط آهنی که از شهر و دهکده های بسیار میگذرد قطع میکنداز قبیل شهرهای ’رویس’ و ’سلبه’ و ’مونت بلانش’ که شهر اخیر بر کنار رود ’فرنکولی’ واقع است و دارای باره ها و برجهای قدیمی است و مردم از شهر مزبور به دیدن آثار دیر معروف به دیر ’سان پوبله’ میروند و این دیر به مردی موسوم به پوبله منسوب است که عرب زمام امور ناحیۀ هاردیتا را به وی سپرده بود. و در این دیر مقبره ای متعلق به ملوک آراگون بوده است و دیر مزبور بعلت فتنه هائی که بین سالهای 1828 و 1835 روی داده منهدم گردیده است و قبور نیز ویران شده است لیکن آثار آنها همچنان نمودار است و خط آهنی که از طرکونه به لارده میرود نخست در امتداد رود جریان دارد سپس از آن دور میشود و شارات برادس را قطع میکند و همچنان از جانب شرقی شارات بالا میرود تا به جایگاهی میرسدکه ارتفاع آن بیش از هزار متر است. مقبرۀ ملوک بسمت پائین و نشیب میگراید و پس از گذشتن از شهرهائی مانند وینکسا و فلورستا و برجاس و ژیندا به لارده میرسد و میان طرکونه و لارده بیش از صد کیلومتر مسافت است. اما خط آهن طرکونه به طرطوشه، از سمت راست مشرف بر دشت طرکونه و از سمت شمال مشرف بر دریاست و از ناحیه ای میگذرد که در آنجا اشجار خرنوب و بادام و نخلستان های بسیاری است. و بر مسافت 19کیلومتری طرکونه شهری است موسوم به کامبریلس و بر مسافت 33کیلومتری آن شهر هسپیتاله واقع است که شهر مزبور در قدیم یکی از منازل مسافران بوده است و زمین های این ناحیه آهکی است و از این رو در آن بجز درختان کمیابی نمیروید وکوههای آن تهی از درخت و گیاه و مشرف بر دریا میباشند. و در همین ناحیه شهری است موسوم به امتیله که شغل مردم آن شکار ماهی است و بر ساحل دریا دولابهائی وجود دارد که بوسیلۀ آنها زمین را آبیاری میکنند و در 71کیلومتری طرکونه شهر امپوله واقع است که بر خلیجی موسوم به خلیج سان ژرژ مشرف است. این شهر دارای موقع زیبایی است، چه از آن منظرۀ رود ابره مشاهده میشود و از رود مزبور شعب بسیاری برای آبادیهای گوناگون منشعب میگردد. و در سمت خاور این شهر مناره یا فانوسی دریائی است که آن را منارۀ فنگال مینامند و در جنوب شرقی آن منارۀ دیگری است که در بالای طرطوشه و نزدیک شهر کوچکی موسوم به امپوسته واقع است و در سمت جنوب امپوسته قناتی است که بسوی بندر روان است و آن را سان گارلوس رابطه میخوانند و مصب نهر ابره کبیردر اینجا واقع است که به دو شعبه تقسیم میشود و جزیره موسوم به بودا دو شعبه مزبور را از یکدیگر جدا میکند و شهر طرطوشه در 84کیلومتری طرکونه بر ساحل رود ابره واقع است و میان شهر رویس و بارسلن بیش از صد کیلومتر مسافت است. و شهر رویس دارای 26 هزار سکنه میباشد و آن شهری صنعتی است که در دامنۀ کوه واقع است و دارای حصنهای قدیمی بوده است که هم اکنون ویران شده اند و در جایگاه آنها اکنون دهکده های جدیدی بنا شده است و کنیسۀ ’سان بدور’ در این شهر واقع است که دارای برجی است به ارتفاع 66 متر و در این شهر برخی از بازرگانان انگلیس در اوائل قرن گذشته کارخانه های ریسندگی تأسیس کرده اند که در آنها پنج هزار نورد است. رفته رفته صنعت در این شهر پیشرفت کرده و کارخانه های حریربافی و چرمسازی و صابون پزی و انواع کارخانه های مشروبات الکلی در آن تأسیس یافته است و در نتیجه شهر رویس دومین شهر صنعتی در ناحیۀ کتلونی بشمار میرود و در مسیر خط آهن میان رویس و بارسلن شهر صنعتی دیگری موسوم به والس واقع است که دارای 13 هزار جمعیت و باروها و برج های قدیمی است و نزدیک شهر والس در وادی غایه دیری است که آن را رامون بیرانجۀ چهارم بسال 1157 میلادی بنا کرده است. این دیر از لحاظ حسن صنعت کتلانی شبیه به دیر پوبله بوده است که در سابق آن را یاد کردیم ولی دیر رامون در آشوب سال 1835 منهدم گردیده است و در آن قبور پادشاهان بسیاری قرار داشته است از قبیل: بترۀ سوم ملک آراگون متوفی بسال 1285 میلادی و جیمس دوم متوفی بسال 1327 میلادی و همسرش ملکۀ بلاش دانجو و همچنین قبر روجیر لوریا که در عهد بترۀ سوم فرمانده ناوگان بود.وی همان فرماندهی است که در واقعۀ ناپل ناوگان فرانسه را درهم شکست و هم قبور رامون غیلر و مونکادا در آن دیر واقع است و این دو تن در واقعۀ استیلای اسپانیول بر میورقه بسال 1229هنگامی که اعراب را از اسپانیا خارج میکردند کشته شدند. دیگر از شهرهائی که در مسیر خط آهن بین رویس و بارسلن واقعاند شهر سان فنسنت کالدرس است که محل تلاقی دو شعبه راه آهن فرعی است: یکی به طرکونه و دیگری به بارسلن. و در اینجا دروازۀ رومی عظیمی است که آن را پرتال باره میگویند و نیز قریه ای موسوم به روضه باره در آنجا واقع است.همچنین در مسیر این خط قصبه ای است موسوم به ویلانیواگلتری دارای دوازده هزار تن و بازرگانی آن قابل اهمیت است. همچنین موزه ای داردکه مشتمل بر آثار قدیم مصری و رومی است. و در مسیر این خط در آن جهت که محاذی دریاست قریه ای است بنام سیتغس که از دهکده های زیبابشمار میرود و بیش از سه هزار تن جمعیت دارد و دارای لنگرگاهی برای کشتیهاست و نیز موزه ای موسوم به موزۀ روزینبون دارد که در آن آثار هنری گرانبهائی یافت میشود و این مصنوعات را از مواد معدنی و فلزات ساخته اند. (از الحلل السندسیه ج 2 صص 263- 271). و رجوع به فهرست ج 1 و 2 همان کتاب و تاراگون شود
شهری است به اندلس. (منتهی الارب). یاقوت آرد: شهری است به اندلس متصل به اعمال طرطوشه و آن میان طرطوشه و برشلونه واقع است و میان طرکونه و هر یک از دوشهر مزبور 17 فرسخ مسافت است. (از معجم البلدان). وصاحب الحلل السندسیه آرد: طرکونه شهری دریائی است که ساکنان آن هم اکنون بیش از 25 هزار تن نیست، در صورتی که شهر مزبور در روزگار رومیان دارای یک میلیون تن بوده است. این شهر یکی از مراکز اسقفهاست و اسقف آن را مانند اسقف طلیطله بریماط اسپانیا مینامند. جایگاه اسقف ها در بلندترین نقطۀ خاوری شهر در محل قلعۀ قدیم واقع است و کنیسۀبزرگ نیز در همان محل است. این شهر به دو قسمت قدیم و جدید تقسیم میشود. ناحیۀ بلند آن را بخش قدیم تشکیل میدهد و در آن بقایا و آثار بسیار و سنگ نبشته هائی از روزگار رومیان است و قسمت جدید شهر دارای خیابانهای مستقیم است و همین بخش است که در کنار دریا واقع میباشد. و باره های طرکونه از سه سوی نمودار است و تنها بارۀ جانب باختری آن منهدم گردیده است. این شهر در روزگار ایبریها بنیان نهاده شده است و گویند نخستین کسانی که در آن سکونت گزیده اند یکی از قبایل ایبری موسوم به سیسیتان بوده اند که مسکوکاتی هم از آنان به یادگار مانده است و همین قبیله نیز باره های شهر را در سال 267 قبل از میلاد بنا کرده اند و هنگامی که میان کارتاژها و رومیان جنگ روی داد سرداران رومی از قبیل سیبیون و همراهانش به شهرهجوم آوردند و بر آن استیلا یافتند و در آن بندر و باره های بلندی بنیان نهادند و از آن پس شهر مزبور جزومهمترین مستعمرات رومیان در اسپانیا بشمار میرفت. واین واقعه یعنی تصرف شهر به دست رومیان پس از سال 218 قبل از میلاد روی داده است. آنگاه در سال 26 اگوست قیصر روم بدین شهر رفت و در آنجا سکونت گزید و در آن هیکلی (معبدی) عظیم و بناهای باشکوهی بنیان نهاد و والیان روم نیز از روش وی پیروی میکردند و دلبستگی و توجه خاصی بدین امر مبذول میداشتند و آثار عظیم ایشان در این عصر نیز همچنان گواه نموداری است. در سال 475 میلادی گت ها بر طرکونه استیلا یافتند و تازیان بسال 713 میلادی آن شهر را متصرف شدند وهنگامی که مسیحیان در سال 1818 میلادی طرکونه را از تازیان بازستدند مرکز اسقف ها را بار دیگر بنیان نهادند ولی شهر مزبور آن اهمیت تجارتی را که در گذشته داشت به دست نیاورد بلکه بازرگانی اسپانیا در جهت شمال به بارسلن و در جهت جنوب به بلنسیۀ عربی انتقال یافت.و نیز باید دانست که بندر طرکونه در دوران عرب بجز بندر کنونی بوده است بلکه بندر مزبور در پائین آبادیهای ساحلی بندر جدید قرار داشته است، آنگاه کتلان در اواخر قرن پانزدهم بندر دیگری بنیان نهادند و آنها سنگهای تماشا خانه رومی را در این بندر بکار بردند. مشهورترین خیابانهای طرکونه عبارتند از: رملۀ سان جوان و رملۀ سان کارلوس و کنیسۀ بزرگ را بر روی پایه های هیکل (معبد) رومی و پایه های مسجد جامع زمان قدرت عرب بنیان نهاده اند و همینکه در سال 1818 عرب را از طرکونه راندند بیدرنگ مسجد را به کنیسه تبدیل کردند و طول این عبادتگاه یکصد و چهار متر است و دارای برجی است که ارتفاع آن 65 متر است و در آن از نامورترین نقاشان و مجسمه سازان تصاویر و مجسمه هائی وجود دارد و قبر ژاک اول آراگونی ملقب به فاتح و متوفی بسال 1276م. در آن کنیسه واقع است. و در شهر طرکونه موزۀ مخصوص نگهداری آثار باستانی است که در آن مجسمه ها و تابوتها و تکه های کاشی بسیار متعلق به عهد رومیان و جز آنان وجود دارد و نیز در موزۀ مزبور انواع سلاحهاو سکه های ایبری و فینیقی و رومی یافت میشود و از جمله یادگارهای مشهور طرکونه قنات معلق رومی است که درآن از رود غیه آب جاری ساخته اند. این قنات دارای دو طبقه است، طبقۀ پائین آن دارای یازده کمانه و طبقۀ بالای آن دارای 25 کمانه است. طول طبقۀ نخستین 73 متر و طول طبقۀ دوم 217 متر است و محل جریان آب از آغاز سرچشمۀ آن بطول 35 کیلومتر است. در روزگار فرمانروائی عرب طرکونه را شهر یهود میگفتند زیرا گروه بسیاری از یهودیان در آن سکونت داشتند چنانکه در غرناطه نیز اقوام یهود بسیار بودند. در دائره المعارف اسلام آمده است که: عرب بسال 724 میلادی طرکونه را ویران کردند و بر آن استیلا یافتندو شهر مزبور تا پایان فرمانروائی دولت اموی اندلس همچنان در تصرف عرب بود لیکن پس از سقوط خلافت اموی درقرطبه و ظهور دوران ملوک طوایف، لویس حاکم اکیطانیه بدان شهر لشکر کشید و آن را متصرف شد، آنگاه عرب بدان لشکر کشیدند و آن را بازگرفتند. و بار دیگر رامون بیرانجه بدان شهر تاخت وبر آن استیلا یافت و باز عرب آن را بازستد و سرانجام در سال 1120 میلادی شهر مزبور به دست مسیحیان سقوط کرد و برای همیشه به تصرف آنان درآمد. و نیز در دائره المعارف اسلام ذکر پنجرۀ مرمر بدینسان آمده است که بر آن نام عبدالرحمان سوم مکتوب است و پنجرۀ مزبور در رواق کنیسۀ بزرگ است. و در این رواق پنجرۀ کوچکی بر دیواری است که بر آن تاریخی به خط کوفی نوشته شده و هم نام خلیفه الناصر بر آن مکتوب است و تاریخ مزبور سال 347 هجری قمری است. ولی صاحب دائره المعارف مینویسد که تاریخ مزبور سال 349 است... و در پیرامون طرکونه جلگۀ پهناور آبادی است که دارای تاکستانها و درختان زیتون و گردو و بادام فراوان است. این دشت را خط آهنی که از شهر و دهکده های بسیار میگذرد قطع میکنداز قبیل شهرهای ’رویس’ و ’سلبه’ و ’مونت بلانش’ که شهر اخیر بر کنار رود ’فرنکولی’ واقع است و دارای باره ها و برجهای قدیمی است و مردم از شهر مزبور به دیدن آثار دیر معروف به دیر ’سان پوبله’ میروند و این دیر به مردی موسوم به پوبله منسوب است که عرب زمام امور ناحیۀ هاردیتا را به وی سپرده بود. و در این دیر مقبره ای متعلق به ملوک آراگون بوده است و دیر مزبور بعلت فتنه هائی که بین سالهای 1828 و 1835 روی داده منهدم گردیده است و قبور نیز ویران شده است لیکن آثار آنها همچنان نمودار است و خط آهنی که از طرکونه به لارده میرود نخست در امتداد رود جریان دارد سپس از آن دور میشود و شارات برادس را قطع میکند و همچنان از جانب شرقی شارات بالا میرود تا به جایگاهی میرسدکه ارتفاع آن بیش از هزار متر است. مقبرۀ ملوک بسمت پائین و نشیب میگراید و پس از گذشتن از شهرهائی مانند وینکسا و فلورستا و برجاس و ژیندا به لارده میرسد و میان طرکونه و لارده بیش از صد کیلومتر مسافت است. اما خط آهن طرکونه به طرطوشه، از سمت راست مشرف بر دشت طرکونه و از سمت شمال مشرف بر دریاست و از ناحیه ای میگذرد که در آنجا اشجار خرنوب و بادام و نخلستان های بسیاری است. و بر مسافت 19کیلومتری طرکونه شهری است موسوم به کامبریلس و بر مسافت 33کیلومتری آن شهر هسپیتاله واقع است که شهر مزبور در قدیم یکی از منازل مسافران بوده است و زمین های این ناحیه آهکی است و از این رو در آن بجز درختان کمیابی نمیروید وکوههای آن تهی از درخت و گیاه و مشرف بر دریا میباشند. و در همین ناحیه شهری است موسوم به امتیله که شغل مردم آن شکار ماهی است و بر ساحل دریا دولابهائی وجود دارد که بوسیلۀ آنها زمین را آبیاری میکنند و در 71کیلومتری طرکونه شهر امپوله واقع است که بر خلیجی موسوم به خلیج سان ژرژ مشرف است. این شهر دارای موقع زیبایی است، چه از آن منظرۀ رود ابره مشاهده میشود و از رود مزبور شعب بسیاری برای آبادیهای گوناگون منشعب میگردد. و در سمت خاور این شهر مناره یا فانوسی دریائی است که آن را منارۀ فنگال مینامند و در جنوب شرقی آن منارۀ دیگری است که در بالای طرطوشه و نزدیک شهر کوچکی موسوم به امپوسته واقع است و در سمت جنوب امپوسته قناتی است که بسوی بندر روان است و آن را سان گارلوس رابطه میخوانند و مصب نهر ابره کبیردر اینجا واقع است که به دو شعبه تقسیم میشود و جزیره موسوم به بودا دو شعبه مزبور را از یکدیگر جدا میکند و شهر طرطوشه در 84کیلومتری طرکونه بر ساحل رود ابره واقع است و میان شهر رویس و بارسلن بیش از صد کیلومتر مسافت است. و شهر رویس دارای 26 هزار سکنه میباشد و آن شهری صنعتی است که در دامنۀ کوه واقع است و دارای حصنهای قدیمی بوده است که هم اکنون ویران شده اند و در جایگاه آنها اکنون دهکده های جدیدی بنا شده است و کنیسۀ ’سان بدور’ در این شهر واقع است که دارای برجی است به ارتفاع 66 متر و در این شهر برخی از بازرگانان انگلیس در اوائل قرن گذشته کارخانه های ریسندگی تأسیس کرده اند که در آنها پنج هزار نورد است. رفته رفته صنعت در این شهر پیشرفت کرده و کارخانه های حریربافی و چرمسازی و صابون پزی و انواع کارخانه های مشروبات الکلی در آن تأسیس یافته است و در نتیجه شهر رویس دومین شهر صنعتی در ناحیۀ کتلونی بشمار میرود و در مسیر خط آهن میان رویس و بارسلن شهر صنعتی دیگری موسوم به والس واقع است که دارای 13 هزار جمعیت و باروها و برج های قدیمی است و نزدیک شهر والس در وادی غایه دیری است که آن را رامون بیرانجۀ چهارم بسال 1157 میلادی بنا کرده است. این دیر از لحاظ حسن صنعت کتلانی شبیه به دیر پوبله بوده است که در سابق آن را یاد کردیم ولی دیر رامون در آشوب سال 1835 منهدم گردیده است و در آن قبور پادشاهان بسیاری قرار داشته است از قبیل: بترۀ سوم ملک آراگون متوفی بسال 1285 میلادی و جیمس دوم متوفی بسال 1327 میلادی و همسرش ملکۀ بلاش دانجو و همچنین قبر روجیر لوریا که در عهد بترۀ سوم فرمانده ناوگان بود.وی همان فرماندهی است که در واقعۀ ناپل ناوگان فرانسه را درهم شکست و هم قبور رامون غیلر و مونکادا در آن دیر واقع است و این دو تن در واقعۀ استیلای اسپانیول بر میورقه بسال 1229هنگامی که اعراب را از اسپانیا خارج میکردند کشته شدند. دیگر از شهرهائی که در مسیر خط آهن بین رویس و بارسلن واقعاند شهر سان فنسنت کالدرس است که محل تلاقی دو شعبه راه آهن فرعی است: یکی به طرکونه و دیگری به بارسلن. و در اینجا دروازۀ رومی عظیمی است که آن را پرتال باره میگویند و نیز قریه ای موسوم به روضه باره در آنجا واقع است.همچنین در مسیر این خط قصبه ای است موسوم به ویلانیواگلتری دارای دوازده هزار تن و بازرگانی آن قابل اهمیت است. همچنین موزه ای داردکه مشتمل بر آثار قدیم مصری و رومی است. و در مسیر این خط در آن جهت که محاذی دریاست قریه ای است بنام سیتغس که از دهکده های زیبابشمار میرود و بیش از سه هزار تن جمعیت دارد و دارای لنگرگاهی برای کشتیهاست و نیز موزه ای موسوم به موزۀ روزینبون دارد که در آن آثار هنری گرانبهائی یافت میشود و این مصنوعات را از مواد معدنی و فلزات ساخته اند. (از الحلل السندسیه ج 2 صص 263- 271). و رجوع به فهرست ج 1 و 2 همان کتاب و تاراگون شود
دهی است از دهستان ایل تیموری بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و شانزده هزار و پانصد گزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت با 104تن سکنه. آب آن از رود خانه مهاباد. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیموری بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و شانزده هزار و پانصد گزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت با 104تن سکنه. آب آن از رود خانه مهاباد. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
تأنیث مسکون. باسکنه. سکنه دار. دارای سکنه: لیس علیکم جناح أن تدخلوا بیوتاً غیرمسکونه فیها متاع لکم واﷲ یعلم ما تبدون و ما تکتمون. (قرآن 29/24). رجوع به مسکون شود
تأنیث مسکون. باسکنه. سکنه دار. دارای سکنه: لیس علیکم جناح أن تدخلوا بیوتاً غیرمسکونه فیها متاع لکم واﷲ یعلم ما تبدون و ما تکتمون. (قرآن 29/24). رجوع به مسکون شود
مؤنث مودون. (منتهی الارب). زن کوتاه دست و کوتاه گردن و کوتاه سینه. (ناظم الاطباء). رجوع به مودون و مودنه شود، زن ناقص خلقت ناقص اندام، زن تنگ دوش. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، زن درهم اندام کوتاه گردن خردجثه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بچۀ نزار و لاغر زاییده شده. (ناظم الاطباء). مودنه، تر نهاده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). خیسانده. در آب نهاده تا نرم شود
مؤنث مودون. (منتهی الارب). زن کوتاه دست و کوتاه گردن و کوتاه سینه. (ناظم الاطباء). رجوع به مودون و مودنه شود، زن ناقص خلقت ناقص اندام، زن تنگ دوش. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، زن درهم اندام کوتاه گردن خردجثه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بچۀ نزار و لاغر زاییده شده. (ناظم الاطباء). مودنه، تر نهاده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). خیسانده. در آب نهاده تا نرم شود
بار. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نفقۀ عیال وقوت روزانه. ج، مؤونات. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مایحتاج معیشت چون نفقه و توشۀ سفر. (آنندراج) (از منتخب اللغات). نفقۀ عیال و اولاد که انسان از کشیدن آن درماند. (از تعریفات جرجانی). و رجوع به مؤنه و مؤنه و مؤونت شود، رنج و محنت. (آنندراج) (از منتخب اللغات). رنج. ج، مؤونات. (دهار) (مهذب الاسماء). تعب. (آنندراج) ، گرانی. (آنندراج). ثقل. مؤنه. رجوع به مؤنه شود
بار. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نفقۀ عیال وقوت روزانه. ج، مؤونات. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مایحتاج معیشت چون نفقه و توشۀ سفر. (آنندراج) (از منتخب اللغات). نفقۀ عیال و اولاد که انسان از کشیدن آن درماند. (از تعریفات جرجانی). و رجوع به مؤنه و مؤنه و مؤونت شود، رنج و محنت. (آنندراج) (از منتخب اللغات). رنج. ج، مؤونات. (دهار) (مهذب الاسماء). تعب. (آنندراج) ، گرانی. (آنندراج). ثقل. مؤنه. رجوع به مؤنه شود
سیاستمدار و نویسندۀ سیاسی فرانسه است (1805-1859 میلادی) که به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. او راست: دمکراسی در امریکا. کهنه رژیم. انقلاب. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
سیاستمدار و نویسندۀ سیاسی فرانسه است (1805-1859 میلادی) که به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. او راست: دمکراسی در امریکا. کهنه رژیم. انقلاب. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
غلاف شکوفۀ نخل است که هنوز نشکفته و از آن خوشه برنیامده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). غلاف شکوفۀ درخت خرما که هنوز نشکفته و خوشه برنیامده. (فرهنگ نظام)، بعضی پوست غلاف و شکوفه و کرونر آنرا که کافورالنخل و دقیق النخل و گشن نامند و هر سه را دانسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج)، بعضی خوشۀ شکوفۀ آنرا (نخل را) که طلع نامند، دانند. (انجمن آرا) (آنندراج). بهترین آن دانۀ خوشبوی مأخوذ از نر آنست و مقوی دماغ و قلب و روح است، عرق آن مکرر خورده شده است و آنرا غنچۀ خرما و کاردوالی نیزگویند و به عربی کفری خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). در شیراز عرق تارونه فراوان است. (فرهنگ نظام)
غلاف شکوفۀ نخل است که هنوز نشکفته و از آن خوشه برنیامده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). غلاف شکوفۀ درخت خرما که هنوز نشکفته و خوشه برنیامده. (فرهنگ نظام)، بعضی پوست غلاف و شکوفه و کرونر آنرا که کافورالنخل و دقیق النخل و گشن نامند و هر سه را دانسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج)، بعضی خوشۀ شکوفۀ آنرا (نخل را) که طلع نامند، دانند. (انجمن آرا) (آنندراج). بهترین آن دانۀ خوشبوی مأخوذ از نر آنست و مقوی دماغ و قلب و روح است، عرق آن مکرر خورده شده است و آنرا غنچۀ خرما و کاردوالی نیزگویند و به عربی کفری خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). در شیراز عرق تارونه فراوان است. (فرهنگ نظام)
دوکفل و سرین. (ناظم الاطباء). دو سرین. (فرهنگ اوبهی ’در کلمه سرین’) : از نشان دو کونۀ من غر همه پژپر نشان پای شتر. رودکی. ، دو پیاز در داخل چند پوست رویین بهم چسبیده
دوکفل و سرین. (ناظم الاطباء). دو سرین. (فرهنگ اوبهی ’در کلمه سرین’) : از نشان دو کونۀ من غر همه پژپر نشان پای شتر. رودکی. ، دو پیاز در داخل چند پوست رویین بهم چسبیده
ناحیه ای است از اعمال شذونه به اندلس، متصل به اقلیم مغیله. (معجم البلدان ج 1 ص 353). رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 41 و اسپانی، در این لغت نامه شود ناحیه ای از اعمال شذونه به اندلس. (معجم البلدان).
ناحیه ای است از اعمال شَذُونه به اندلس، متصل به اقلیم مغیله. (معجم البلدان ج 1 ص 353). رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 41 و اسپانی، در این لغت نامه شود ناحیه ای از اعمال شذونه به اندلس. (معجم البلدان).
دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان است. این ده در هشت هزارگزی شمال باختری ده شیخ و دوهزارگزی قالیچه قرار دارد. سرزمینی است کوهستانی و گرمسیر و 300 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات است. شغل مردم آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ باباجان هستند، گله داران در تابستان بکوه سرابند میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان است. این ده در هشت هزارگزی شمال باختری ده شیخ و دوهزارگزی قالیچه قرار دارد. سرزمینی است کوهستانی و گرمسیر و 300 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات است. شغل مردم آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ باباجان هستند، گله داران در تابستان بکوه سرابند میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
منسوب به ترک، ترک و مانند ترک. (ناظم الاطباء) : پیچیده یکی لاکی میراند بسر در بربسته یکی گزلک ترکانه کمر بر. سوزنی. بر شکن کاکل ترکانه که درطالع تست بخشش وکوشش خاقانی و چنگزخانی. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 333). ، سریع و تند و خشونت آمیز و بیرحمانه و خلاف ادب. خارج از لطافت: ترکانه یکی آتش از لطف برافروز در بنگه ما زن نه گنه مان نه گنهکار. سنائی. خون خوری ترکانه کاین از دوستی است خون مخور ترکی مکن تازان مشو. خاقانی. خرگاه عیش درشکنید و به تف آه ترکانه آتش از در خرگه برآورید. خاقانی. نان ترکان مخور و بر سر خوان به ادب نان خور و ترکانه مخور. خاقانی. ترکی صفتی وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست. نظامی. ترکانه ز خانه رخت بربست در کوچگه رحیل بنشست. نظامی
منسوب به ترک، ترک و مانند ترک. (ناظم الاطباء) : پیچیده یکی لاکی میراند بسر در بربسته یکی گزلک ترکانه کمر بر. سوزنی. بر شکن کاکل ترکانه که درطالع تست بخشش وکوشش خاقانی و چنگزخانی. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 333). ، سریع و تند و خشونت آمیز و بیرحمانه و خلاف ادب. خارج از لطافت: ترکانه یکی آتش از لطف برافروز در بنگه ما زن نه گنه مان نه گنهکار. سنائی. خون خوری ترکانه کاین از دوستی است خون مخور ترکی مکن تازان مشو. خاقانی. خرگاه عیش درشکنید و به تف آه ترکانه آتش از در خرگه برآورید. خاقانی. نان ترکان مخور و بر سر خوان به ادب نان خور و ترکانه مخور. خاقانی. ترکی صفتی وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست. نظامی. ترکانه ز خانه رخت بربست در کوچگه رحیل بنشست. نظامی
اندکی مرطوب. کمی نمدار: روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد می بارید چنانکه زمین ترگونه می گردید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261) و رجوع به تر شود
اندکی مرطوب. کمی نمدار: روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد می بارید چنانکه زمین ترگونه می گردید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261) و رجوع به تر شود
گیاهی است از تیره بادنجانیان که گیاهی علفی است و ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر است و بحالت خود رو در اراضی آهکی مزارع موستانهای غالب نقاط اروپا و موستانهای غالب نقاط اروپا و آسیا (از جمله ایران) و آمریکا میروید. ساقه اش راست و زاویه دار برنگ مایل بقرمز و برگها یش متناوب باد مبرگ دراز و بیضوی و نوک تیز و نا منظم و سبز تیره است. گلهایش که در ظرف ماههای خرداد و شهریور ظاهر میشوند معمو منفرد و دارای دمگل کوتاه و خمیده است. قسمتهای مختلف گل آن 5 تایی و تخمدانش بیضوء و بی کرک و دو خانه میباشد. میوه آن سته و مایل بقرمز ببزرگی یک گیس و پوشیده از پرده ایست که از بهم پیوستن کاسبرگها حاصل میشود (نام عروسک در پرده که باین گیاه داده اند بهمین مناسبت است)، درون میوه دانه های کوچک و مسطح و مایل بسفید جای دارد. قسمت مهم مورد استفاده این گیاه میوه آن است ولی گیاه شامل اسید هایی نظیر اسید آسکوربیک اسید سیتریک و قند است. در برگهای آن ماده تلخی بنام فیزالین موجود است و از کاسبرگها یش ماده ای بنام فیزالین بدست آورده اند. میوه کاکنج مدروملین است. برگها و ساقه و کاسه گل آن در ردیف مقوی های تلخ و تصفیه کننده خون ذکر شده است. در اکثر نواحی ایران (اطراف تهران و تجریش و اصفهان و آذربایجان و خراسان) میروید الکاکنج کرز القدس کاکنه عروسک پس پرده عروسک پشت پرده عروس پس پرده عروس در پرده کچومن اوسفد نون خمری مرجا اسفیدولیون جوز المرج حب اللهو راجپوتکه هلیله کایم بن پوتکه فناری کرایس الیهود آلبالو زمستانی پاپل اسفوندو لیون حب النوم اسفیدیلیون
گیاهی است از تیره بادنجانیان که گیاهی علفی است و ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر است و بحالت خود رو در اراضی آهکی مزارع موستانهای غالب نقاط اروپا و موستانهای غالب نقاط اروپا و آسیا (از جمله ایران) و آمریکا میروید. ساقه اش راست و زاویه دار برنگ مایل بقرمز و برگها یش متناوب باد مبرگ دراز و بیضوی و نوک تیز و نا منظم و سبز تیره است. گلهایش که در ظرف ماههای خرداد و شهریور ظاهر میشوند معمو منفرد و دارای دمگل کوتاه و خمیده است. قسمتهای مختلف گل آن 5 تایی و تخمدانش بیضوء و بی کرک و دو خانه میباشد. میوه آن سته و مایل بقرمز ببزرگی یک گیس و پوشیده از پرده ایست که از بهم پیوستن کاسبرگها حاصل میشود (نام عروسک در پرده که باین گیاه داده اند بهمین مناسبت است)، درون میوه دانه های کوچک و مسطح و مایل بسفید جای دارد. قسمت مهم مورد استفاده این گیاه میوه آن است ولی گیاه شامل اسید هایی نظیر اسید آسکوربیک اسید سیتریک و قند است. در برگهای آن ماده تلخی بنام فیزالین موجود است و از کاسبرگها یش ماده ای بنام فیزالین بدست آورده اند. میوه کاکنج مدروملین است. برگها و ساقه و کاسه گل آن در ردیف مقوی های تلخ و تصفیه کننده خون ذکر شده است. در اکثر نواحی ایران (اطراف تهران و تجریش و اصفهان و آذربایجان و خراسان) میروید الکاکنج کرز القدس کاکنه عروسک پس پرده عروسک پشت پرده عروس پس پرده عروس در پرده کچومن اوسفد نون خمری مرجا اسفیدولیون جوز المرج حب اللهو راجپوتکه هلیله کایم بن پوتکه فناری کرایس الیهود آلبالو زمستانی پاپل اسفوندو لیون حب النوم اسفیدیلیون