جدول جو
جدول جو

معنی توکلوم - جستجوی لغت در جدول جو

توکلوم
نوک، منقار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
سخن گفتن با کسی
فرهنگ فارسی عمید
(کَ لِ)
دهی از دهستان گلیجان است که در شهرستان شهسوار واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
در خاتم کاری، شکلی مرکب از چهارپره که یکی در میان قرار دارد و سه پره در اطراف آن است و دارای مقطع مثلثی است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تِ وَ وَ)
دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را بلبل (پرندۀ معروف خوش آواز) معنی کرده است. رجوع به دزی ج 1 ص 155 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان اجارود است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 620 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از فرزندان چنگیزخان مغول و جد اعلای ایلخانان مغول است، رجوع به جامعالتواریخ بلوشه و تاریخ غازان و تولی شود
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی است از آن سوی رودیان به گیلان، (حدود العالم)، شهر کوچکی است در گیلان، (مرآت البلدان ج 1 ص 503)، رجوع به تولم شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تَ کَلْ لا)
مرد نیکوسخن فصیح کلام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلامه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ رِ بَ)
سخن گفتن: تکلم کلمه بکلمه تکلماً و تکلاماً، سخن گفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَ ر رُ)
بیعانه گرفتن. بیعانه پذیرفتن، مهلت و زمان خواستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سخن گفتن که در مستمع اثر کند. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). سخن گفتن با کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خسته کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جراحت کردن. (منتهی الارب). مجروح کردن کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زخم کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُ یُ)
پایتخت کشور ژاپن که در قدیم آن را یدو می نامیدند. این شهر بر کنار خلیجی در اقیانوس آرام قرار دارد و از این روی بندر و یکی از مراکز تجارت ژاپن و از شهرهای صنعتی مهم است و 5835000 تن سکنه دارد. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ژاپن شود
لغت نامه دهخدا
(تَرْ)
گرد گردیدن برفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شهر و حاکم نشین ایالت گارون در کشور فرانسه که بر کنار رود گارون واقع است و 264400تن سکنه دارد، کلیسای بزرگ سن - اتین که متعلق به قرنهای سیزده و چهارده میلادی است در این شهر قرار دارد، علاوه بر آن آثار تاریخی و موزه و ساختمانهای مختلف قرون وسطی در این شهر فراوان است، دانشگاه این شهرشهرت فراوان دارد، تولوز از مراکز بازرگانی و صنعتی است و کارخانه های متعددی در آن تأسیس شده است، (ازلاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل تولوزه شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان تکمران است که در بخش شیروان شهرستان قوچان واقع است و 412 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَرْ)
تکیه کردن. (دهار) (آنندراج) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تکیه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکیه کردن بر عصا. و در الاساس: جاء یتوکاء علی هراوته یتحامل علیها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نُ کَ دَ)
بطور توکل و متوکلانه. (ناظم الاطباء).
- توکلاً علی اﷲ، در حال توکل بر خدا. رجوع به توکل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ وَکْ کُ)
دهی از دهستان خورخوره است که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 107 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
از شهرهای باستانی ایتالیا در ناحیۀ لاسیوم که امروز آن را فراسکاتی نامند و این همانجائی است. که سیسرون، رسائل فلسفی خود را که بنام توسکولان شهرت دارد، در آنجا نوشته است. (از لاروس). یکی از بلاد قدیم ایتالیا بوده است که بنابه روایات کهن آن را ’تله کونوس’ پسر اولیس بنا نهاده بود. چیچرو پس از غلبۀ قیصر بدین شهر آمد و چندی در آنجا بسر برد. (اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
گردوی سخت که تخکلوز و تخکلون هم گویند. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 284 ب). رجوع به تخکلوز و تخکلون شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
گردوی سختی که مغز آن از پوست خارج نشود. (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286 ب) :
مشو ممسک مال و سخت درون
نیاید بکار کسی تخکلون.
میر نظمی (از شعوری ایضاً).
و رجوع به تخکلول و تخکلوز و نخکله شود
لغت نامه دهخدا
(تُ یُ)
فلزی است کمیاب و سفیدرنگ علامت شیمیائیش ’Th’، وزن مخصوصش 11. این فلز در حرارتهای بالا ملتهب شده و نوری شدید و سفیدرنگ پخش میکند از این جهت در ساختن توریهای چراغ توری بکار میرود. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
شهری در ایتالیا و در دوران باستان کلنی آتن بود، این شهر درنزدیکی خرابه های آثار باستانی ’سیباریس’ قرار دارد، (از لاروس)، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 967 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(اُ کِ)
یکی از حکمای یونان قدیم است و از شاگردان فیثاغورث بود. در حدود سنۀ 500 قبل از میلاد در لوقانیای قدیم واقع در جنوب ایتالیا متولد شد و اثری موسوم به ’طبیعت کائنات’ دارد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
به سخن در آوردن نولاندن به گفت واداشتن، زخم کردن زخماندن
فرهنگ لغت هوشیار
شکلی مرکب از چهار پره که یکی در میان قرار دارد و سه پره در اطراف آن است و دارای مقطع مثلثی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلوم
تصویر مکلوم
خسته شده و مجروح گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکلات
تصویر توکلات
جمع توکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلام
تصویر تکلام
مرد نیکو سخن و فصیح کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
((تَ))
با کسی سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وکیوم
تصویر وکیوم
((وَ یُ))
بی هوا، خلاء
فرهنگ فارسی معین
منقار نوک پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
ابر غلیظ همراه با باران
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله ی تازه به دنیا آمده
فرهنگ گویش مازندرانی