- توکسین
- فرانسوی زهرابه سمی است که از میکربها تولید شود زهرابه
معنی توکسین - جستجوی لغت در جدول جو
- توکسین
- مادۀ سمّی پروتئینی که به وسیلۀ میکروب ها ترشح می شود، زهرابه
- توکسین ((تُ))
- سمی است که از میکروب ها تولید شود، زهرابه (واژه فرهنگستان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هورمونی که از تیروئید ترشح و داخل خون می گردد
اهل فن
تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
جماعتی از مردم کوفه که با مخالفین امام حسین (ع) ساخته و در جنگ بر خلاف آن حضرت شرکت کرده بودند پس از مرگ یزید و استعفای پسرش از کرده خود پشیمان شده توبه کردند و نام خود را توابین گذاشتند و قسم خوردند که به خونخواهی آنحضرت قیام کنند
قسمی ماشین مولد نیرو میباشد که پره های آن به قوت آب یا بخار به حرکت در میاید و برای بکار انداختن دستگاه مولد برق استعمال میشود
جمع تحسین
مولد انرژی برق که پره های آن با نیروی آب، بخار، گاز یا باد به حرکت درمی آید
توربین آبی: توربینی که غالباً در کنار آبشارها یا سدهای بزرگ قرار می دهند تا در اثر ریختن آب بر روی پره های آن به حرکت درآید
توربین بخار: توربینی که در کشتی ها و برخی ماشین ها به کار می رود و چرخ و پرۀ آن با نیروی بخار به حرکت در می آید
توربین بادی: توربینی که چرخ و پرۀ آن با نیروی باد به حرکت در می آید
توربین گازی: توربینی که چرخ و پرۀ آن به وسیلۀ انبساط گاز به حرکت در می آید
توربین آبی: توربینی که غالباً در کنار آبشارها یا سدهای بزرگ قرار می دهند تا در اثر ریختن آب بر روی پره های آن به حرکت درآید
توربین بخار: توربینی که در کشتی ها و برخی ماشین ها به کار می رود و چرخ و پرۀ آن با نیروی بخار به حرکت در می آید
توربین بادی: توربینی که چرخ و پرۀ آن با نیروی باد به حرکت در می آید
توربین گازی: توربینی که چرخ و پرۀ آن به وسیلۀ انبساط گاز به حرکت در می آید
تبرزین، نوعی تبر که بعضی درویشان به دست می گیرند، سلاحی به شکل تبر با دستۀ آهنی که هنگام سواری در کنار زین اسب آویزان می کردند، تبرزد
مهم ترین سنگ معدن آلومینیوم شبیه خاک رس به رنگ قرمز، قهوه ای یا سفید که حاوی بلورهای آب دار اکسید آلومینیوم است
جمع طس (برخلاف قیاس) سوره های قرآن که با طس (سوره نمل) و طسم (سوره شعراسوره قصص) شروع می شود
بنگرید به فوشیا گل آویز
جمع متوکل، ویتوران امید واران جمع متوکل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متنسک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع موسس درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع موکل، گماشتگان داد گزاران نگهبانان، جمع موکل، پیونداران کار سپارندگان جمع موکل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
نوعی ماشین مولد نیرو که پره های آن با نیروی آب یا بخار به حرکت درمی آید و به وسیله آن، دستگاه مولد برق به کار می افتد
هورمونی حاوی ید که از تیروئید ترشح می شود و سوخت و ساز بدن را تنظیم می کند
Technician
техник
Techniker
технік
technik
técnico
tecnico
técnico
technicien
technicus
ช่างเทคนิค
teknisi
فنّيٌّ