جدول جو
جدول جو

معنی توهج - جستجوی لغت در جدول جو

توهج
(تَ)
افروخته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). افروخته شدن آتش و خورشید. (از اقرب الموارد) ، فاش گردیدن بوی خوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، درخشیدن گوهر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
توهج
افروختگی آتش، پخش بوی خوش، درخشیدن گوهر
تصویری از توهج
تصویر توهج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تورج
تصویر تورج
(پسرانه)
دلاور، یکی از سه پسر فریدون شاه، نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توهم
تصویر توهم
وهم داشتن، گمان بردن، به گمان افتادن، خیال و گمان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوهج
تصویر کوهج
زالزالک، درخت کوچکی از تیرۀ گل سرخی با گل های سفید و شاخه های خاردار، میوۀ این درخت که شبیه ازگیل اما کوچک تر و زرد رنگ و دارای هستۀ سخت است و در اوایل پاییز می رسد، کویج، کویژ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توجه
تصویر توجه
رو کردن، روی آوردن، رو گرداندن به طرف چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ وَهَْ هَِ)
آتش فروزان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آتش افروخته شده. (ناظم الاطباء) ، گوهر درخشنده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توهج شود، بوی خوش پراکنده و منتشر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توهد
تصویر توهد
گایش زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهج
تصویر کوهج
آلوی کوهی زعرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبهج
تصویر تبهج
شادی کردن تناسیدن (بهجه نتاس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولج
تصویر تولج
کنام تولگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهث
تصویر توهث
ژرف نگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهر
تصویر توهر
راه سخن بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهش
تصویر توهش
رفتار گرانبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهل
تصویر توهل
سر بسته گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهم
تصویر توهم
گمان بردن، در وهم انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهن
تصویر توهن
سست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توجه
تصویر توجه
روی نهادن، روی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلهج
تصویر تلهج
شیفتگی و حرص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توجه
تصویر توجه
((تَ وَ جُّ))
روی کردن، روی گردانیدن به سوی چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توهم
تصویر توهم
((تَ وَ هُّ))
گمان بردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوهج
تصویر کوهج
((هِ))
زالزالک، آلوی کوهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توجه
تصویر توجه
روی آوری، پروا، رویکرد، منید، پرداختن، دریافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توجه
تصویر توجه
Attention
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توهم
تصویر توهم
Figment, Hallucination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توهم
تصویر توهم
вымысел , галлюцинация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توجه
تصویر توجه
внимание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توهم
تصویر توهم
Einbildung, Halluzination
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توجه
تصویر توجه
Aufmerksamkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توهم
تصویر توهم
вигадка , галюцинація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توجه
تصویر توجه
увага
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توهم
تصویر توهم
wytwór, halucynacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توجه
تصویر توجه
uwaga
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توهم
تصویر توهم
幻觉
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توجه
تصویر توجه
注意
دیکشنری فارسی به چینی