جدول جو
جدول جو

معنی توم - جستجوی لغت در جدول جو

توم
دانۀ سیمین مانند مروارید، (ناظم الاطباء)، مروارید و بعضی گفته اند مهره ها که آن را از نقره سازند مانند مروارید، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
توم(تُ وَ)
جمع واژۀ تومه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تومه و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
توم
کلمه نبطی است و معنی آن قرین است و آن نام ملکی است که به مانی نازل شد، (ابن الندیم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
توم
مروارید، مهره های سیمین
تصویری از توم
تصویر توم
فرهنگ لغت هوشیار
توم
بذر، وقت، زمان، پسوند ای است که در صفت برتر به کار رود و به معنای از است، بذر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توما
تصویر توما
(پسرانه)
تؤام، همراه، نام یکی از حواریون عیسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توماتروپ
تصویر توماتروپ
توماتروپ (Thaumatrope) یکی از اولین اسباب بازی های نوری است که در اوایل قرن 19 میلادی ساخته شد و نقش مهمی در تاریخچه انیمیشن و پیشرفت تکنیک های اولیه سینما داشت. این ابزار ساده نشان می دهد که چگونه مغز انسان قادر به ترکیب تصاویری است که به سرعت تغییر می کنند و از این طریق توهم حرکت را ایجاد می کند.
ساختار و عملکرد توماتروپ
توماتروپ از یک دیسک کاغذی یا کارت تشکیل شده است که در هر دو سمت آن تصویری متفاوت قرار دارد. دو رشته یا نخ به دو طرف دیسک متصل می شود. زمانی که نخ ها پیچانده و سپس رها می شوند، دیسک به سرعت می چرخد و دو تصویر در دو سمت دیسک به نظر می رسد که با هم ترکیب می شوند و یک تصویر واحد را تشکیل می دهند. این پدیده به دلیل پایداری تصویر در شبکیه چشم (Persistence of Vision) اتفاق می افتد.
مثال های کلاسیک توماتروپ
- پرنده و قفس:
- در یک سمت دیسک تصویر یک پرنده و در سمت دیگر تصویر یک قفس قرار دارد. زمانی که دیسک به سرعت می چرخد، به نظر می رسد که پرنده در قفس قرار دارد.
- ماهی و آب:
- در یک سمت دیسک تصویر یک ماهی و در سمت دیگر تصویر آب قرار دارد. هنگام چرخش دیسک، به نظر می رسد که ماهی در آب است.
اهمیت توماتروپ در تاریخچه سینما
1. نقش در پیشرفت انیمیشن:
- توماتروپ یکی از اولین وسایل نوری بود که اصول پایداری تصویر در شبکیه چشم را نشان داد و راه را برای توسعه ابزارهای پیچیده تر مانند فلیپ بوک (Flipbook) و زئو تروپ (Zoetrope) هموار کرد.
2. پایه گذاری توهم حرکت:
- نشان دادن اینکه چگونه مغز انسان می تواند تصاویری که به سرعت تغییر می کنند را به صورت حرکت مداوم درک کند، یکی از مفاهیم کلیدی در انیمیشن و سینما است که توماتروپ به خوبی آن را نمایش داد.
3. تأثیر بر فرهنگ بصری:
- توماتروپ به عنوان یکی از اولین ابزارهای سرگرمی بصری، تأثیر زیادی بر فرهنگ عمومی و درک مردم از پدیده های بصری و نوری داشت.
ساخت توماتروپ در خانه
ساخت توماتروپ بسیار ساده است و می تواند یک پروژه سرگرم کننده و آموزشی باشد:
# مواد لازم:
- یک تکه کاغذ یا کارت دایره ای شکل
- دو تکه نخ یا کش
- مداد رنگی یا ماژیک
- چسب یا نوار چسب
# مراحل ساخت:
1. طراحی تصاویر:
- دو تصویر متفاوت را بر روی دو طرف دیسک کاغذی یا کارت بکشید. به عنوان مثال، یک پرنده در یک سمت و یک قفس در سمت دیگر.
2. اتصال نخ ها:
- دو تکه نخ را به دو طرف دیسک وصل کنید، به طوری که بتوانید دیسک را با پیچاندن نخ ها بچرخانید.
3. پیچاندن و چرخاندن:
- نخ ها را پیچانده و سپس رها کنید تا دیسک به سرعت بچرخد و دو تصویر به نظر برسد که با هم ترکیب شده اند.
نتیجه گیری
توماتروپ یک ابزار ساده ولی موثر در تاریخچه انیمیشن و سینما است که اصول اولیه پایداری تصویر در شبکیه چشم را نشان می دهد. این اسباب بازی نه تنها به عنوان یک وسیله سرگرمی قدیمی، بلکه به عنوان یک ابزار آموزشی برای درک اصول بصری و نوری همچنان جذاب و مفید است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تومان
تصویر تومان
ده هزار، در امور نظامی ده هزار سرباز، در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تومار
تصویر تومار
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، طامور
فرهنگ فارسی عمید
توده ای از بافت غیرعادی در بدن که کار مفیدی انجام نمی دهد و نوع بدخیم آن به بافت های مجاور حمله می کند و انتشار می یابد، غده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توموگرافی
تصویر توموگرافی
پرتونگاری مقطعی که در آن قسمتی از بدن نشان داده می شود، ثبت مقطعی از بدن به این روش
فرهنگ فارسی عمید
(تَر ی یُ)
افزون شدن فرزندان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). افزون شدن اولاد و افزونی یافتن نفقۀ عیال. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَیْ یُ)
به دوستی گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تودد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَیْ یُ)
شتافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، برجستن در رفتار از شتابی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آماده شدن برای قیام. (از اقرب الموارد) ، جنبیدن سرنره وقت آلیز و آن آمادگی قیام آن است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سرداری و ریاست ده هزار لشکر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ مَ نَ)
دهی از دهستان بویراحمدی است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
تومانی. پول از طلا یا از نقره معادل ده قران. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مخفف تومانی. رجوع به تومن و تومان شود
لغت نامه دهخدا
(مَ نی یِ)
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (از بیان الادیان از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به ابومعاذ تومنی از مردم تومن که گویا قریه ای است از قرای مصر. رجوع به معجم البلدان و الانساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دانۀ مروارید، مهرۀ سیمین. ج، توم، توم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دانۀ سیمین مانند مروارید. (از اقرب الموارد). مهرۀ سیمین. (مهذب الاسماء). رجوع به توم شود، گوشواره ای که در آن دانۀ بزرگ باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بیضۀ شترمرغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ام تومه، صدف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از منجمان ختائی است که در تدوین تاریخ اقوام مغول (تاریخ غازانی) خواجه نصیر را یاری کرد، رجوع به سبک شناسی بهار ج 3 ص 172 و جامعالتواریخ رشیدی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ رَیْ یُ)
از ’وم ء’، اشاره کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به تومئه شود
لغت نامه دهخدا
سردار ده هزار لشکر که اکنون امیرتومان گویند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَیْ یُ)
اشاره کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
قصبه ای را گویند که صد پاره ده در تحت آن باشد و جمع آن تومنات است و بعضی گویند ترکی است. (برهان). مخفف تومان. (حاشیۀ برهان چ معین). در برهان گوید: جمع تومنات است اگر صحیح گفته باشد ترکی است نه پارسی. (انجمن آرا) (آنندراج). قصبه ای که دارای صد پارچه ده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تومان شود
لغت نامه دهخدا
ده هزار، (ناظم الاطباء) (از آنندراج)، کلمه مغولی به معنی ده هزار است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (حاشیۀ برهان چ معین) : از هر ده یک نفر را امیر نه دیگر کرده و از میان ده امیر یک کس را امیر صد نام نهاده و تمامت صد را در زیر فرمان اوکرده و بدین نسبت تا هزار شود و به ده هزار کشد، امیری نصب کرده و او را امیرتومان خوانند و بدین قیاس و نسق هر مصلحتی که پیش آید ...، (جهانگشای جوینی یادداشت ایضاً)، چون جغتای بازگشت و سلطان جلال الدین رانیافت چنگیزخان، توربای تقشی را با دو تومان لشکر مغول نامزد کرد، (جهانگشای جوینی)، پسر بزرگتر را با چند تومان از سپاهیان جلد و مردان مرد به حد ...، (جهانگشای جوینی)، بوقاتیمور با تومانی لشکر بر سر راه مداین و بصره نشسته بود، (رشیدی)، با یک تومان بهادر نامدار، (رشیدی)، امیر چوپان ... با دو تومان لشکر ... به کنار آب کر رسید، (ذیل حافظ ابرو بر رشیدی)،
- امیرتومان، فرماندۀ ده هزارسپاهی، رئیس ده هزار نفر،
، مبلغی از پول، معادل ده هزار، درهم سیمین تازی که تقریباً یک ثلث کمتر از درهم یونان است، (ناظم الاطباء)، و به معنی زر نقد که به قدر بیست روپیه باشد، از لغات ترکی است، (آنندراج)، ده هزار مسکوک زر، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پس گفته اند که چه مبلغ ضرورت باشد وزیر گفته پانصد تومان، (مزارات کرمان ص 51 از یادداشت ایضاً)، ده قران مسکوک معادل ده مثقال نقره، ده قران، ده هزار دینار، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ده ریال رایج امروز، چون ریال امروزی معادل قران سابق و قران سابق هزار دینار نامیده می شد لذا ده ریال امروزی را به همان اعتبارقران سابق یک تومان نامند، رجوع به حاشیۀ برهان چ معین شود، هر یک از ایالاتی که از آنها ده هزار مرد جنگی خیزد، مانند ایالت سمرقند که دارای هفت تومان بوده و هفتاد هزار مرد جنگی از آنجا برمی خاسته، قسمت بزرگ از هر طایفه، (ناظم الاطباء)، به معنی گروه و پرگند و میغ، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
زن که شرم تنگ دارد، کردن کاری را: اتی الامر، هلاک کردن: اتی علیه الدهر، هلاک کرداو را زمانه، آرمیدن با زن: اتی المراءه. و به این معنی به طریق کنایه در کتب فقه مستعمل است، اتی فلان (مجهولاً) ، دشمن او نزدیکش رسید و قریب است بهمین معنی که گویند: من هیهنا اتیت ، یعنی از اینجا آمد بر تو بلا. (منتهی الارب) ، بودن: لایفلح الساحر حیث اتی (قرآن 69/20) ، رستگار نمیشود ساحر هرجا که باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تومار
تصویر تومار
دفتر اعمال شخصی در روز قیامت، نوشته باند و طولانی
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی ده هزار و ده ریال، پول ایرانی که سابقاً ده هزار دینار بود، مبلغی از پول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومر
تصویر تومر
غده، توده ای از نسج غیر مادی در بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومرون
تصویر تومرون
سیسنبر
فرهنگ لغت هوشیار
ده هزار (10 000)، ده هزار دینار، سکه ای معادل 10 قران یا 10 (یک هزار) بود (قاجاریان)، امروزه معادل 10 ریال است. یا امیر تومان. فرمانده 10 000 سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توموگرافی
تصویر توموگرافی
رادیوگرافی از یک سطح و یک حجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومه
تصویر تومه
مروارید، مهره های سیمین
فرهنگ لغت هوشیار
تمام تر کامل تر. یا بنحو اتم. بنحو اکمل بتمامتر صورتی. یا بوجه اتم. بوجه اکمل بتمامترصورتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومان
تصویر تومان
ده ریال
فرهنگ فارسی معین