این نام را بگروهی دادند که پس از جلوس شاه اسماعیل صفوی و تأسیس دولت صفویه از جانب شاه مأمور گشتند که در کوچه ها و رهگذرها، علی علیه السلام و جانشینان او را بستایند و از خلفای قبل از علی تبرا کنند:... اما پس از جلوس شاه طهماسب اول و خشک شدن خونها و براه افتادن تولائیان و تبرائیان در کوچه و بازارهاو انتشار کتب و باز شدن مکتب خانه ها در مدت پنجاه سال احوال دیگرگون میشود. (سبک شناسی بهار ج 3 ص 255)
این نام را بگروهی دادند که پس از جلوس شاه اسماعیل صفوی و تأسیس دولت صفویه از جانب شاه مأمور گشتند که در کوچه ها و رهگذرها، علی علیه السلام و جانشینان او را بستایند و از خلفای قبل از علی تبرا کنند:... اما پس از جلوس شاه طهماسب اول و خشک شدن خونها و براه افتادن تولائیان و تبرائیان در کوچه و بازارهاو انتشار کتب و باز شدن مکتب خانه ها در مدت پنجاه سال احوال دیگرگون میشود. (سبک شناسی بهار ج 3 ص 255)
کلیۀ مردم اورال آلتائی که در آسیای مرکزی و شمالی و در شمال کشور ایران سکونت دارند و اقوام هن و مجار و ترک از این قومند، (از لاروس)، مردم توران زمین، ساکنان سرزمین توران، مرحوم بهار در سبک شناسی آرد: ... یکی تورانیان، یعنی فرزندان تور، پسر فریدون که محل سکونت آنها به قول خداینامه و شاهنامه مشرق ایران و ماوراءالنهر بوده است، این دسته مطابق تحقیقات علمی، طوایفی بوده اند آریائی نژادو از تیره ’سکا’ که زبان و آداب آنان ایرانی بوده است و تنها در کیش و تربیت اجتماعی با ایرانیان غربی و شمالی و جنوبی فرق داشته اند، مذهب آنان غالباً پرستیدن عناصر آفتاب و یا بت پرستی بوده است و گروهی شمنی مذهب، که آن نیز شعبه ای از بت پرستی است و از بودائی مأخوذ است بوده اند، شغل آنان چوپانی و صحراگردی وکارشان تاخت و تاز و حمله بر ممالک همسایه برای یافتن چراگاه بوده است، این مردم دیرگاه در ترکستان شرقی با اقوام زردپوست همجوار، و مشغول جنگ و پیکار بودند و در عهد ساسانیان و خاصه انوشیروان با طوایفی ازترکان آلتائی آمیزش یافتند، مردم ماوراءالنهر تا حدود تبت همه از این جنس بوده و همواره در برابر فشار طوایف آلتائی و ساکنان مغولستان و تبت مقاومت می کردند و گاه بگاه نیز به ایرانیان و بنی اعمام خود فشار آورده و جنگهای خونین و درازی براه می انداختند که از آن جمله حروب سلم و تور و ایرج و حرب افراسیاب و کیخسرو و حروب ارجاسپ و گشتاسب است و ... با ساسانیان هم بنام هون سفید و هپتال در زد و خورد بودند ... (ذیل سبک شناسی ج 2 ص 244)، رجوع به مزدیسنا و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 218 و فرهنگ ایران باستان ص 238، 241، 251 و 304 و احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1272 شود
کلیۀ مردم اورال آلتائی که در آسیای مرکزی و شمالی و در شمال کشور ایران سکونت دارند و اقوام هن و مجار و ترک از این قومند، (از لاروس)، مردم توران زمین، ساکنان سرزمین توران، مرحوم بهار در سبک شناسی آرد: ... یکی تورانیان، یعنی فرزندان تور، پسر فریدون که محل سکونت آنها به قول خداینامه و شاهنامه مشرق ایران و ماوراءالنهر بوده است، این دسته مطابق تحقیقات علمی، طوایفی بوده اند آریائی نژادو از تیره ’سکا’ که زبان و آداب آنان ایرانی بوده است و تنها در کیش و تربیت اجتماعی با ایرانیان غربی و شمالی و جنوبی فرق داشته اند، مذهب آنان غالباً پرستیدن عناصر آفتاب و یا بت پرستی بوده است و گروهی شمنی مذهب، که آن نیز شعبه ای از بت پرستی است و از بودائی مأخوذ است بوده اند، شغل آنان چوپانی و صحراگردی وکارشان تاخت و تاز و حمله بر ممالک همسایه برای یافتن چراگاه بوده است، این مردم دیرگاه در ترکستان شرقی با اقوام زردپوست همجوار، و مشغول جنگ و پیکار بودند و در عهد ساسانیان و خاصه انوشیروان با طوایفی ازترکان آلتائی آمیزش یافتند، مردم ماوراءالنهر تا حدود تبت همه از این جنس بوده و همواره در برابر فشار طوایف آلتائی و ساکنان مغولستان و تبت مقاومت می کردند و گاه بگاه نیز به ایرانیان و بنی اعمام خود فشار آورده و جنگهای خونین و درازی براه می انداختند که از آن جمله حروب سلم و تور و ایرج و حرب افراسیاب و کیخسرو و حروب ارجاسپ و گشتاسب است و ... با ساسانیان هم بنام هون سفید و هپتال در زد و خورد بودند ... (ذیل سبک شناسی ج 2 ص 244)، رجوع به مزدیسنا و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 218 و فرهنگ ایران باستان ص 238، 241، 251 و 304 و احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1272 شود
پهلوانان کردان باشند از جنس نیکو (کذا). (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 394). پهلوانان و گردان را گویند. (برهان) (آنندراج). گرد و پهلوان. (ناظم الاطباء). اقبال در حاشیۀ 7 ص 394 لغت فرس نوشته اند: سابقاً مفرد این لغت، یعنی کولا را از همین نسخه نقل کردیم و باز هم معنی درست این کلمه معلوم نشد. مؤلف لغت فرس در ذکر کولانویسد: ’کولا زبان کردان بود، بارانی گوید: در بیابان...’ آقای دهخدا نوشته اند: این کلمه شولای امروز است و ظاهراً عبارت این بوده که ’کولا به زبان کردان بارانی بود’ و نام شاعر افتاده است میان ’بود’ و ’گوید’. و نیز عبارت ص 394 لغت فرس را چنین تصحیح کرده اند:کولا، وین بارانی که پهلوانان کردان پوشند از جنس نیکو. (حاشیۀ برهان چ معین). مرحوم دهخدا در یادداشتی آرد: کولاویان پهلوانان کردان باشند از جنس نیکو بارانی گوید. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : در بیابان بدید قومی کرد کرده از موی هر یکی کولا وآن زبان نظیف هر کردی با برنشم و دیدۀ شهلا. (ازحاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). در غالب فرهنگها کولاویان را به همین عبارت یا شبیه آن شرح کرده اند و هیچ یک شاهدی ندارند، فقط در نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی شاهد فوق آمده است و چنانکه مشاهده می شود در قطعۀ مذکور کلمه کولاویان نیست و به گمان من اصل تمام فرهنگها برای این کلمه همین نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی است و کاتبی از قدیم ترین زمانها در مستی یا هشیاری، خستگی یا تازه نفسی گرسنگی یا سیری عبارت مؤلف را زیر و رو کرده و به این صورت درآورده است و اصل این بوده: کولاویان، پهلوانان کردان که کولا پوشند و آن نوعی بارانی است شاعر گوید... و کولا و شولا همان جامۀ پشمین است که امروز کردان و روستاییان و درویشان چون جبه ای به سرما، در زمستان در بر کنند... و در نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی نظایر این تصحیفات و تحریفات بسیار است - انتهی. و رجوع به کولا شود، شولاپوشان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
پهلوانان کردان باشند از جنس نیکو (کذا). (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 394). پهلوانان و گردان را گویند. (برهان) (آنندراج). گرد و پهلوان. (ناظم الاطباء). اقبال در حاشیۀ 7 ص 394 لغت فرس نوشته اند: سابقاً مفرد این لغت، یعنی کولا را از همین نسخه نقل کردیم و باز هم معنی درست این کلمه معلوم نشد. مؤلف لغت فرس در ذکر کولانویسد: ’کولا زبان کردان بود، بارانی گوید: در بیابان...’ آقای دهخدا نوشته اند: این کلمه شولای امروز است و ظاهراً عبارت این بوده که ’کولا به زبان کردان بارانی بود’ و نام شاعر افتاده است میان ’بود’ و ’گوید’. و نیز عبارت ص 394 لغت فرس را چنین تصحیح کرده اند:کولا، وین بارانی که پهلوانان کردان پوشند از جنس نیکو. (حاشیۀ برهان چ معین). مرحوم دهخدا در یادداشتی آرد: کولاویان پهلوانان کردان باشند از جنس نیکو بارانی گوید. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : در بیابان بدید قومی کرد کرده از موی هر یکی کولا وآن زبان نظیف هر کردی با برنشم و دیدۀ شهلا. (ازحاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). در غالب فرهنگها کولاویان را به همین عبارت یا شبیه آن شرح کرده اند و هیچ یک شاهدی ندارند، فقط در نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی شاهد فوق آمده است و چنانکه مشاهده می شود در قطعۀ مذکور کلمه کولاویان نیست و به گمان من اصل تمام فرهنگها برای این کلمه همین نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی است و کاتبی از قدیم ترین زمانها در مستی یا هشیاری، خستگی یا تازه نفسی گرسنگی یا سیری عبارت مؤلف را زیر و رو کرده و به این صورت درآورده است و اصل این بوده: کولاویان، پهلوانان کردان که کولا پوشند و آن نوعی بارانی است شاعر گوید... و کولا و شولا همان جامۀ پشمین است که امروز کردان و روستاییان و درویشان چون جبه ای به سرما، در زمستان در بر کنند... و در نسخۀ حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی نظایر این تصحیفات و تحریفات بسیار است - انتهی. و رجوع به کولا شود، شولاپوشان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
دهی از دهستان بویراحمد سردسیر است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 250 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)، رجوع به فارسنامۀ ناصری شود
دهی از دهستان بویراحمد سردسیر است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 250 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)، رجوع به فارسنامۀ ناصری شود