جدول جو
جدول جو

معنی توغلا - جستجوی لغت در جدول جو

توغلا
نام رودی در بلاد ایغور به قراقورم و آن با رود سلنکا، در قملانجو بهم پیوندد، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به تاریخ جهانگشا ج 1 ص 40 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تولا
تصویر تولا
دوستی، مقابل تبرا، در فقه دوستی با دوستان علی بن ابی طالب و فرزندانش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توغل
تصویر توغل
فرورفتن در امری، مبالغه کردن، تعمق و مطالعۀ بسیار در علم
فرهنگ فارسی عمید
(تِ غَلْ لا)
شدت عطش و اضطرابی که در بیمار، ویژه بیماری تب پیدا شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَمْ مُ)
دوردرشدن در زمین. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). و همچنین در علم. (از اقرب الموارد). در صراح نوشته که به معنی دور در شدن و رفتن، یعنی در کاری به مرتبۀ کمال رسیدن و مشق کامل داشتن. (غیاث اللغات). دررفتن در شهرها و در علم دور در شدن در آن و مبالغه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دور شدن و آمدن و رفتن و دررفتن در شهرها و در علم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بلا و سختی و داهیه، یقال: جاء بتولاه، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به تاج العروس ج 7 ص 243 س 4 و 5 شود
لغت نامه دهخدا
شهری در روسیّه که در شمال مسکو واقع است و 320400 تن سکنه دارد، کارگاههای تولید اسلحه و چاقوسازی و کارخانه های سماورسازی این شهر شهرت دارد، (از لاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه توله شود
لغت نامه دهخدا
(تَ وَلْ لا)
محبت و امید... و دوست داشتن... اگرچه برای این معنی تولی... است لیکن فارسیان به تصرف خود به ’الف’ خوانند چنانکه تمنی را تمنا گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). محبت و دوستی. ضد تبرا. (ناظم الاطباء). بجای تولی استعمال شده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
آنگه که مجرد شوی نیاید
از تو نه تولا نه تبرا.
ناصرخسرو.
من تولا به علی دارم کز تیغش
بر منافق شب و بر شیعه نهار آید.
ناصرخسرو.
دینست و علم رحمت و خوددانی
این را اگر تو ز اهل تولائی.
ناصرخسرو.
آید بر هر کس که بر او کرد تولا
از مجلس او دولت و نعمت متوالی.
سوزنی.
نه از عباسیان خواهم معونت
نه از سلجوقیان دارم تولا.
خاقانی.
بگذریم از فلک و دهر، در کعبه زنیم
کاین دو را هم به در کعبه تولا بینند.
خاقانی.
لبهای شاهان درگهش کوثر دم از خاک رهش
جنت به خاک درگهش روی تولا داشته.
خاقانی.
نخستین پیکر آن نقش دلبند
تولا کرده بر نام خداوند.
نظامی.
چگونه ست و این ناحفاظی ز چیست
حفاظ شما را تولا به کیست ؟
نظامی.
چون تبرا نیستت ازخویشتن
پس به عشق او تولا چون کنی ؟
عطار.
که عیبم کند بر تولای دوست
که من راضیم کشته در پای دوست.
سعدی (بوستان).
تولای مردان آن مرزو بوم
برانگیختم خاطر از هند و روم.
سعدی (بوستان).
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوئیا در چمن لاله و ریحان بودم.
سعدی.
، برگشتن، حکومت نمودن، به کار کسی قیام نمودن. (غیاث اللغات) (آنندراج). به همه معانی رجوع به تولی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توغل
تصویر توغل
در رفتن، دور شدن، باریک بینی مغز نگری تگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
دوستی مهر ورزی، جانشین کردن، امید بستن تولی. مقابل تبری. محبت و امید، دوست داشتن و بمعنی بلا و سختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توغل
تصویر توغل
دور رفتن، فرو رفتن در امری، مبالغه کردن
فرهنگ فارسی معین
دوستی، محبت، مودت، مهربانی، وداد، همدمی، امید
متضاد: تبرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی