- توصیه
- سپارش، پیشنهاد، رهنمود، سفارش
معنی توصیه - جستجوی لغت در جدول جو
- توصیه
- اندرز کردن و فرمودن
- توصیه
- اندرز دادن، سفارش کردن، وصیت کردن
- توصیه ((تُ یِ))
- سفارش کردن، اندرز دادن
- توصیه
- Recommendation
- توصیه
- рекомендация
- توصیه
- Empfehlung
- توصیه
- рекомендація
- توصیه
- rekomendacja
- توصیه
- recomendação
- توصیه
- raccomandazione
- توصیه
- recomendación
- توصیه
- recommandation
- توصیه
- aanbeveling
- توصیه
- คำแนะนำ
- توصیه
- rekomendasi
- توصیه
- توصيةٌ
- توصیه
- सिफारिश
- توصیه
- הַמלָצָה
- توصیه
- tavsiye
- توصیه
- mapendekezo
- توصیه
- সুপারিশ
- توصیه
- سفارش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درست انگاری، روایش
خشک شدن
رهاندن از تنگی رهاندن
سگالش زمینه سازی، ساخت و پاخت، آماده کردن، بازپساوندی باز آوردن پساوند در چامه
رنجور کردن تپ، سست اندامی، کرختی (بی حسی)
رسانایی کروایاندن کلوایاندن
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
تنگ بستن روبند، استوار کردن کار
بیم دادن