جدول جو
جدول جو

معنی توسکا - جستجوی لغت در جدول جو

توسکا
(دخترانه)
توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید
تصویری از توسکا
تصویر توسکا
فرهنگ نامهای ایرانی
توسکا
درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسا، توسه
تصویری از توسکا
تصویر توسکا
فرهنگ فارسی عمید
توسکا
توسه، دو گونه از این درخت در جنگلهای خزر هست، توسکای قشلاقی و توسکای ییلاقی، توسکای قشلاقی در سواحل تا ارتفاع 1000 گزی نیز، پروفسور گااوبا، آن را دیده است و توسکای ییلاقی در اغلب اراضی شمال ایران و جنگلهای خزر تا 1600 و 2000 هزارگزی دیده شده است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، نام درختی جنگلی، (ناظم الاطباء)، رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 171 و 172 شود
لغت نامه دهخدا
توسکا
درختی از تیره غانها که بعضی گونه هایش بصورت درختچه میباشد. این درخت معمولا در اماکن مرطوب و نهرهای پر آب و برکه هامیروید. گلهای آن منفدرالجنس ولی خود درخت یک پایه است حور رومی حوره رومیه قزل آغاج توز
فرهنگ لغت هوشیار
توسکا
درختی است جنگلی با برگ های نسبتاً پهن که در جاهای مرطوب و کنار نهرها می روید، پوست آن خاکستری تیره و چوب آن سرخ رنگ است
فرهنگ فارسی معین
توسکا
نام منطقه ای در قائم شهر، درخت توسکا با نام علمی: geoinosa anoos
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توکا
تصویر توکا
(دخترانه)
پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توسا
تصویر توسا
(دخترانه)
توسکا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توسا
تصویر توسا
توسکا، درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توکا
تصویر توکا
پرنده ای کوچک و آوازخوان با منقار باریک و پرهای رنگین، باسترک
فرهنگ فارسی عمید
منسوب است به توسکاس که قریه ای است در سمرقند، (سمعانی)، رجوع به توسکاس و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
آرتورو. موسیقی دان مشهور ایتالیاست که در سال 1867 میلادی در پارم متولد شد. چندی عهده دار هدایت ارکستر ’اسکال میلان’ بود و سپس رهبری متروپولیتن و همچنین ارکستر فیلارمونیک نیویورک را بعهده گرفت و در سال 1957 میلادی درگذشت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
ابوعبداﷲ التوسکاسی سمرقندی، از یحیی بن زید سمرقندی روایت کرده است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
یک قسم درخت جنگلی است در شمال ایران که رنگ برگ و پوستش تار است. (فرهنگ نظام). چوب این درخت کم دوام و غالباً جهت سوخت بکار رود و بیشتر در کنار رودخانه ها و آبگیرها و باتلاقها میروید و در پاره ای از روستاهای گیلان آنراتوسه و توسکا، نامند و رجوع به توسکا و توسه شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
دهی است از دهستان کالج در بخش مرکزی شهرستان نوشهر و دو هزارگزی جنوب المده، بر کنار شوسۀ المده به گلندرود قرار دارد. دشتی معتدل و مرطوب است و 100 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کچ رود و محصول آنجا برنج است و شغل مردم آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) و رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 109 شود
لغت نامه دهخدا
مرغی است از جنس تیهو به قدر کبوتر و بر بدنش خالهای سفید و سیاه است و در جاهای مرطوب بیشتر پیدا شود، در مازندران این مرغ را تیکا گویند، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مرغاست که در بخش ایزۀ شهرستان اهواز واقع است و 130 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
توسکا، توسه، رزدار، سیاه توسه و سفیدتوسه، رجوع به توسکادر همین لغت نامه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 172 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه شهرستان ملایر است که 1250 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توسا
تصویر توسا
توسکا
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای از تیره گنجشکان جزو دسته مخروطی نوکان دارای پرهای سبز رنگ و خاکستری که در حوالی بحر الروم و امریکای مرکزی و شمال ایران وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای از راسته گنجشکان با منقاری مخروطی شکل دارای پرهایی به رنگ سبز و خاکستری
فرهنگ فارسی معین
جل، چکاوک، طرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرتعی در راستوپه سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
دانه ی درخت توسکا، رشته ی گل توسکا
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از نام های قدیمی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
صدایی برای فراخواندن گوساله
فرهنگ گویش مازندرانی
درخت توسکا، فتق، فتق شکم، به مانند، لت و پارکردن
فرهنگ گویش مازندرانی
توسکا، درختی با نام علمی anoos gootionosa
فرهنگ گویش مازندرانی
از نام های قدیمی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو ماده ی دو سال و نیمه که آماده ی باروری باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
کیسه ای کوچک از جنس پشم بز برای نگهداری برنج، توبره ی اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
نام درختی است
فرهنگ گویش مازندرانی
شاخه ی توسکا
فرهنگ گویش مازندرانی