- توسکا (دخترانه)
- توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید
معنی توسکا - جستجوی لغت در جدول جو
- توسکا
- درختی از تیره غانها که بعضی گونه هایش بصورت درختچه میباشد. این درخت معمولا در اماکن مرطوب و نهرهای پر آب و برکه هامیروید. گلهای آن منفدرالجنس ولی خود درخت یک پایه است حور رومی حوره رومیه قزل آغاج توز
- توسکا
- درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسا، توسه
- توسکا
- درختی است جنگلی با برگ های نسبتاً پهن که در جاهای مرطوب و کنار نهرها می روید، پوست آن خاکستری تیره و چوب آن سرخ رنگ است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توسکا
پرنده ای از تیره گنجشکان جزو دسته مخروطی نوکان دارای پرهای سبز رنگ و خاکستری که در حوالی بحر الروم و امریکای مرکزی و شمال ایران وجود دارد
توسکا، درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسه
پرنده ای از راسته گنجشکان با منقاری مخروطی شکل دارای پرهایی به رنگ سبز و خاکستری
پرنده ای کوچک و آوازخوان با منقار باریک و پرهای رنگین، باسترک
درختچه ای با برگ های بیضی و شفاف، گل های کوچک و میوه ای سیاه رنگ که در جنگل های شمال ایران می روید و بلندیش تا سه متر می رسد و پوست آن مسهل است که به صورت پودر، عصاره یا جوشانده به کار می رود. عوسج اسود، شجرۀ حب الشوم