جدول جو
جدول جو

معنی توسا - جستجوی لغت در جدول جو

توسا
(دخترانه)
توسکا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید
تصویری از توسا
تصویر توسا
فرهنگ نامهای ایرانی
توسا
توسکا
تصویری از توسا
تصویر توسا
فرهنگ لغت هوشیار
توسا
توسکا، درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسه
تصویری از توسا
تصویر توسا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتوسا
تصویر آتوسا
(دخترانه)
قدرت، توانمندی ، دختر کورش پادشاه هخامنشی، همسر داریوش اول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیسا
تصویر تیسا
(دخترانه)
در گویش مازندران خالص
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توما
تصویر توما
(پسرانه)
تؤام، همراه، نام یکی از حواریون عیسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توکا
تصویر توکا
(دخترانه)
پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توسن
تصویر توسن
(پسرانه)
اسب سرکش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توسکا
تصویر توسکا
(دخترانه)
توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوسا
تصویر سوسا
(دخترانه)
مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توسط
تصویر توسط
بدست، به دست، میان جی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توسه
تصویر توسه
آلدر گیلانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روسا
تصویر روسا
بزرگان، مهتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسا
تصویر ترسا
ترسنده و بیم برنده و واهمه کننده را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسه
تصویر توسه
فربه و چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسن
تصویر توسن
وحشی رام ناشونده، سرکش (چارپا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسم
تصویر توسم
بفراست دریافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسل
تصویر توسل
نزدیکی جستن، نزدیکی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره غانها که بعضی گونه هایش بصورت درختچه میباشد. این درخت معمولا در اماکن مرطوب و نهرهای پر آب و برکه هامیروید. گلهای آن منفدرالجنس ولی خود درخت یک پایه است حور رومی حوره رومیه قزل آغاج توز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسع
تصویر توسع
فراخی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسط
تصویر توسط
فراخی کردن، واسطه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسخ
تصویر توسخ
شوخگینی چرکینی
فرهنگ لغت هوشیار
دوستی مهر ورزی، جانشین کردن، امید بستن تولی. مقابل تبری. محبت و امید، دوست داشتن و بمعنی بلا و سختی
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای از تیره گنجشکان جزو دسته مخروطی نوکان دارای پرهای سبز رنگ و خاکستری که در حوالی بحر الروم و امریکای مرکزی و شمال ایران وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
اضطراب بی طاقتی بی قراری، اندوه ملالت. 3 تیرگی روی از غم و اندوه میل بچیزها مخصوصا میل زنان آبستن بخوردن چیزها تلواسه واسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توبا
تصویر توبا
بزرگ ترین و بم ترین ساز بادی، که از برنج ساخته می شود و دارای چند پیستون، لولۀ دراز پر پیچ و خم و دهانۀ پهن رو به بالا می باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسن
تصویر توسن
وحشی، رام نشده، اسب شوخ و سرکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسع
تصویر توسع
فراخ شدن، گشاده شدن، فراخ نشستن، فراخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسل
تصویر توسل
به وسیلۀ چیزی به کسی نزدیکی جستن، وسیله قرار دادن، دست به دامن شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسکا
تصویر توسکا
درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسا، توسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسه
تصویر توسه
توسکا، درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترسا
تصویر ترسا
عیسوی مذهب، مسیحی، نصرانی، راهب، ترسنده، بیم دارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسط
تصویر توسط
میانه واقع شدن، میان دو یا چند چیز واقع شدن، میانجی شدن، میانجیگری، میانه روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسد
تصویر توسد
بالش زیر سر نهادن، چیزی را برای خود بالین ساختن، تکیه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روسا
تصویر روسا
رئیس ها، سرورها، سردارها، پیشواها، مهتر قوم، جمع واژۀ رئیس
فرهنگ فارسی عمید