- توری (دخترانه)
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
معنی توری - جستجوی لغت در جدول جو
- توری
تورانی، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ترکمان و ترک و مغول، (ناظم الاطباء)، منسوب به تور (توران) :
به گیتی نداند کسی همنبرد
ز رومی و توری و آزادمرد،
فردوسی،
بر اوی اندر آمد دودیده پر آب
همان زین توری شدش جای خواب،
فردوسی،
یکی چتر توری برآمد ز دور
گرفته ز هر سو سواران تور،
فردوسی،
بپوشید جاماسب توری قبای
فرودآمد از کوه بی رهنمای،
فردوسی
به گیتی نداند کسی همنبرد
ز رومی و توری و آزادمرد،
فردوسی،
بر اوی اندر آمد دودیده پر آب
همان زین توری شدش جای خواب،
فردوسی،
یکی چتر توری برآمد ز دور
گرفته ز هر سو سواران تور،
فردوسی،
بپوشید جاماسب توری قبای
فرودآمد از کوه بی رهنمای،
فردوسی
- توری
منسوب به تور، نوعی پارچه، پارچۀ لطیف و متخلخل و مشبک که حاجب ماوراء نیست و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)
- توری
نوعی پارچه، پارچه لطیف و مشبک و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند
- توری
ربط الحذاء
- توری
Gauzy
- توری
diaphane
- توری
از الحان و مقام های قدیمی منطقه مازندران، توری همان تبری است که حرفب به و تبدیل شده است، اهل تبرستان
- توری
traslucido
- توری
прозрачный
- توری
durchsichtig
- توری
прозорий
- توری
przezroczysty
- توری
透明的
- توری
translúcido
- توری
doorschijnend
- توری
translúcido
- توری
โปร่งใส
- توری
شفاف
- توری
স্বচ্ছ
- توری
angavu
- توری
ince
- توری
투명한
- توری
שקוף
- توری
पारदर्शी
- توری
transparan
- توری
透き通った
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
