جدول جو
جدول جو

معنی تورنو - جستجوی لغت در جدول جو

تورنو
مرکز بخشی در ولایت ماکون است که در ایالت سائون - ا-لوار فرانسه واقع است و 5500 تن سکنه دارد و در این بخش کلیسای کهنی به نام سن فیلیبر وجود دارد که در آن آثار معماری قرن دهم و یازدهم میلادی دیده میشود، دارای کار خانه توپ ریزی و محصولات آلومینیوم و دیگر محصولات صنعتی است، (از لاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تورنوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تورنگ
تصویر تورنگ
(پسرانه)
خروس صحرایی، قرقاول، قرقاول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تورنگ
تصویر تورنگ
قرقاول، پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، چور، تذرو، خروس صحرایی، تدرج
فرهنگ فارسی عمید
شهری است در بلژیک که در ولایت آنور (آنورس) واقع است و 32100 تن سکنه دارد، محصول آنجا پارچه و دانتل و مس و سیمان است، (از لاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تورنهوت شود
لغت نامه دهخدا
(تُ رُ)
هنری. نویسندۀ امریکائی. وی در سال 1817م. در ماساچوست متولد شد و از پیروان امرسون فیلسوف آمریکا بود. وی در سال 1862م. درگذشت. او راست: ’والدن، یا زندگی در جنگل ها’. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَضْضُ)
بسیار روغن مالیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به ناز پروردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنعم. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تُ رَ)
شهری است در لهستان که 100000 تن سکنه دارد ودر این شهر کار خانه تهیۀ مواد شیمیائی تأسیس یافته است. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(رِ ن ن)
مارشال مشهور فرانسه (1611 -1675م.) که در جنگهای متعدد، فتوحات و افتخارات فراوانی نصیب کشور خود ساخت. او در دوران جنگهای دولوسیون (1667م.) و جنگهای دیگر فرماندهی قوای نظامی فرانسه را بعهده داشت و بر اثر پیروزی هایی که بدست آورد شهرت فراوان یافت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَ)
شهری است در مغرب، میان برقه و محمدیه. (معجم البلدان ج 2 ص 396)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
به زبان فلامان ها دورنیک، شهری است در بلژیک که 33200 تن سکنه دارد. محصول این شهر آهک و سیمان و کود و مبل است. در این شهر کار خانه پارچه بافی و کلیسائی بزرگ قدیمی که متعلق به قرنهای یازده و پانزدهم میلادی است با پنج برج که با روش معماری روم ساخته شده است وجود دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تُ نُ)
شهری به ایتالیا و پایتخت قدیم ساردنی و سپس تا سال 1864م. پایتخت ایتالیا بود. این شهر در کنار رود پو، بنا شده و 719500 تن سکنه دارد و یکی از مراکز صنعت و تجارت ایتالیاست. دارای کارخانه های تولید اتومبیل و تهیه مواد شیمیایی و غذایی است. اسقف نشین و دارای دانشگاه و موزه است و کتاب خانه غنی و مشهوری در آنجا وجود دارد. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
جزیره ای در اقیانوس اطلس که بر شمال هائیتی واقع است و 10000 تن سکنه دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
شهر و بندری است در فنلاند که بر کنار دریای بالتیک واقع است و 106800 تن سکنه دارد، در این شهر کار خانه بافندگی و تصفیۀ ذوب فلزات وجود دارد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
آن ربر ژاک. رجل اقتصادی فرانسه (1727-1781 میلادی) وی در زمان لوئی شانزدهم وزیر مالیه گردیده و میخواست طبق نظریات فیزیوکراتها اصلاحاتی عمیق بعمل آورد. گمرک داخلی را ملغی کرد و آزادی تجارت و صنعت را برقرار ساخت ولی نتوانست بر سوء نیت طبقات ممتاز غالب آید و بزودی مورد بی لطفی دربار واقع شد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
خروس صحرائی را گویند که تذروباشد. (برهان) (آنندراج). خروس صحرائی. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). بعضی به معنی تذرو گفته اند مرادف ترنگ مرقوم. (فرهنگ رشیدی). همان تذرو است که او را ترنگ نیز گفته اند و خروس دشتی خوانند.... (انجمن آرا). قرقاول و خروس جنگلی و تذرو. (ناظم الاطباء). همان ترنگ مذکور است. (شرفنامۀ منیری) :
نبرد کبک به دور تو جور از شاهین
نکرد باز ز بأس تو ظلم بر تورنگ.
منصور شیرازی (از فرهنگ رشیدی).
رجوع به ترنگ شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
مرکز ولایتی است در ایالت آردش فرانسه که بر کنار رود رون واقع است و 6800 تن سکنه دارد. محصولش پارچه های ابریشمی، کلاه، شراب، مرمر و چوبهای ساختمانی است. این ولایت از یازده بخش و 127 بلوک تشکیل یافته و جمعاً 106200 تن سکنه دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تِ نُ)
بارون گیوم. کارخانه دار و مرد سیاسی فرانسه که بسال 1763 میلادی در سدان متولد شد و نخستین کسی است که دستگاه بافندگی شال کشمیری را در فرانسه تأسیس کرد و بسال 1833 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از تورنگ
تصویر تورنگ
خروس صحرای تذرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورنگ
تصویر تورنگ
((رَ))
خروس صحرایی، تذرو
فرهنگ فارسی معین
چوبی سرپهن که ویژه ی کوبیدن است
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قسمتی از زمین های کشاورزی دشت سرآمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تارهای رها شده ی عنکبوت که در فضا پراکنده شود، بادی که در منطقه ی گدوک از شمال به سمت جنوب وزد، توده ابر سیاه، شعله ی آتش، حرارت طاقت فرسا، تندر
فرهنگ گویش مازندرانی
قرقاول، نوعی گیاه
فرهنگ گویش مازندرانی