نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد گورِستان، وادی خاموشان، غَریبِستان، مَقبَره، کَرباس مَحَلِّه، گوردان، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان
مخفف گورستان، (فهرست ولف) : بر این دشت من گورسانی کنم برومند را شورسانی کنم، فردوسی، یکی گورسان کرد از آن دشت کین که جایی ندیدند پیدا زمین، فردوسی، ز گودرزیان روز جنگ و نبرد چنان گورسانی پدیدار کرد، فردوسی
مخفف گورستان، (فهرست ولف) : بر این دشت من گورسانی کنم برومند را شورسانی کنم، فردوسی، یکی گورسان کرد از آن دشت کین که جایی ندیدند پیدا زمین، فردوسی، ز گودرزیان روز جنگ و نبرد چنان گورسانی پدیدار کرد، فردوسی
در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر (حیره) و مدائن است: که از کشور شورسان بود مرز کسی خاک او را ندانست ارز، فردوسی، ره شورسان تا در طیسفون زمین خیره شد زیر نعل اندرون، فردوسی
در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر (حیره) و مدائن است: که از کشور شورسان بود مرز کسی خاک او را ندانست ارز، فردوسی، ره شورسان تا در طیسفون زمین خیره شد زیر نعل اندرون، فردوسی
مرحوم دهخدا در یادداشتهای خود آرند: کورسان یا گورسان (در نسخۀ خطی شاهنامۀ کتاب خانه من) و نسخه بدل چ بروخیم کورشان، ماوراءالنهر: زمین کورسان ورا داد شاه که بود او سزای بزرگی و گاه چنین خواندندش همی پیشتر که خوانی کنون ماوراءالنهر. فردوسی
مرحوم دهخدا در یادداشتهای خود آرند: کورسان یا گورسان (در نسخۀ خطی شاهنامۀ کتاب خانه من) و نسخه بدل چ بروخیم کورشان، ماوراءالنهر: زمین کورسان ورا داد شاه که بود او سزای بزرگی و گاه چنین خواندندش همی پیشتر که خوانی کنون ماوراءالنهر. فردوسی
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بوکان شهرستان مهاباد است، این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 7550 تن سکنه دارد و قراء مهم آن عبارتند از: بقعه باسی، بغداکندی، تورجان (مرکز دهستان)، باغلوچه، سراچلوا، قراگزلو، قهرآباد پائین، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بوکان شهرستان مهاباد است، این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 7550 تن سکنه دارد و قراء مهم آن عبارتند از: بقعه باسی، بغداکندی، تورجان (مرکز دهستان)، باغلوچه، سراچلوا، قراگزلو، قهرآباد پائین، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شهری در ایالت شین چیان به ترکستان چین است که امروز خراب و اخیراً بعض رساله ها و الواح پهلوی از آن خرابه ها بدست آمده است که بیشتر راجع به دین مانی است، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)، یکی از شهرهای ترکان ایغور در شمال شرقی ترکستان شرقی حالیه، (فرهنگ فارسی معین)، تورفان ایالتی است از ترکستان چین در ناحیۀ کوهستانی تیانشان درشمال غربی چین و ذکر آن در تاریخ چین آمده است، آنجا در دست مردمی ایرانی و مانوی بوده بعدها ترکان بر آن دست یافته اند و تا دیری مرکز مانویان بود ... (سبک شناسی بهار ج 1 ص 38)، رجوع به همین کتاب ص 18، 38، 41، 129 و 309 و ج 2 ص ب و ج 3 ص 167 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 185 و 191 و مزدیسنا ص 314 و 321 و تاریخ مغول اقبال ص 8، 16، 18 و 110 و ایران در زمان ساسانیان ص 2 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2265 شود
شهری در ایالت شین چیان به ترکستان چین است که امروز خراب و اخیراً بعض رساله ها و الواح پهلوی از آن خرابه ها بدست آمده است که بیشتر راجع به دین مانی است، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)، یکی از شهرهای ترکان ایغور در شمال شرقی ترکستان شرقی حالیه، (فرهنگ فارسی معین)، تورفان ایالتی است از ترکستان چین در ناحیۀ کوهستانی تیانشان درشمال غربی چین و ذکر آن در تاریخ چین آمده است، آنجا در دست مردمی ایرانی و مانوی بوده بعدها ترکان بر آن دست یافته اند و تا دیری مرکز مانویان بود ... (سبک شناسی بهار ج 1 ص 38)، رجوع به همین کتاب ص 18، 38، 41، 129 و 309 و ج 2 ص ب و ج 3 ص 167 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 185 و 191 و مزدیسنا ص 314 و 321 و تاریخ مغول اقبال ص 8، 16، 18 و 110 و ایران در زمان ساسانیان ص 2 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2265 شود
معرب دارسنا ی ایتالیایی است که آن هم از دارالصناعه گرفته شده است. (دزی ج 1 ص 145). ترسخانه. مستودع الذخائر و ادوات الحرب. (المنجد). معمل المراکب (دخیله). (المنجد). جرجی زیدان آرد: دارالصناعه آنرا گویند که ما امروز ترسانه یا ترسخانه گوییم و ترسانه یا ترسخانه از این کلمه نقل شده است. هنگامی که فرنگیان، بلاد عرب را گشودند ازجمله چیزها که از آنان اقتباس کردند کشتی سازی بود، چنانکه عربها نیز آنرا از اسلاف آنان اقتباس کردند و اسپانیائیها دارالصناعه را ’دارسنه’ نامیدند و دیگر اروپائیان آنرا ازایشان گرفتند تا آنکه این کلمه بصورت منحوت ’آرسنال’ درآمد، سپس عرب آنرا ازطریق ترکیه از اسپانیائیها گرفته و آنرا ترکی پنداشته و به ترسخانه یا ترسانه معرب کردند، و بهتر است دارالصناعه خوانده شود. (از تاریخ تمدن اسلام ص 161). و رجوع به ترسخانه شود
معرب دارسنا ی ایتالیایی است که آن هم از دارالصناعه گرفته شده است. (دزی ج 1 ص 145). ترسخانه. مستودع الذخائر و ادوات الحرب. (المنجد). معمل المراکب (دخیله). (المنجد). جرجی زیدان آرد: دارالصناعه آنرا گویند که ما امروز ترسانه یا ترسخانه گوییم و ترسانه یا ترسخانه از این کلمه نقل شده است. هنگامی که فرنگیان، بلاد عرب را گشودند ازجمله چیزها که از آنان اقتباس کردند کشتی سازی بود، چنانکه عربها نیز آنرا از اسلاف آنان اقتباس کردند و اسپانیائیها دارالصناعه را ’دارسنه’ نامیدند و دیگر اروپائیان آنرا ازایشان گرفتند تا آنکه این کلمه بصورت منحوت ’آرسنال’ درآمد، سپس عرب آنرا ازطریق ترکیه از اسپانیائیها گرفته و آنرا ترکی پنداشته و به ترسخانه یا ترسانه معرب کردند، و بهتر است دارالصناعه خوانده شود. (از تاریخ تمدن اسلام ص 161). و رجوع به ترسخانه شود
منسوب به توران و ترکمان، (ناظم الاطباء)، مردم توران زمین: آن همه شاهان ایرانی و تورانی کجاست کز نهیب تیغشان بسته کمر جوزاستی، نجم الدین دایه (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 22)، ، زبان مردم توران، زبانهای تورانی، السنۀ اقوام تاتار و ترک و مغول و مانند آنهاست، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)، رجوع به مزدیسنا و ایران باستان ج 3ص 2225 و 2226، 2269 و 2574 و تورانیان شود
منسوب به توران و ترکمان، (ناظم الاطباء)، مردم توران زمین: آن همه شاهان ایرانی و تورانی کجاست کز نهیب تیغشان بسته کمر جوزاستی، نجم الدین دایه (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 22)، ، زبان مردم توران، زبانهای تورانی، السنۀ اقوام تاتار و ترک و مغول و مانند آنهاست، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)، رجوع به مزدیسنا و ایران باستان ج 3ص 2225 و 2226، 2269 و 2574 و تورانیان شود