- توذری
- تودری
معنی توذری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته تودری از گیاهان
پنهان و پوشیده شدن، اختفاء، پوشیدگی
قدومه قدامه
پنهان شدن، نهفته شدن، در به در شدن
ضربه ای که با دست بر سر کسی بزنند، کنایه از تحقیر، سرزنش تحقیرآمیز
گیاهی بیابانی و شبیه گیاه خردل با برگ های باریک و کرک دار و گل های زرد و خوشه ای و دانه های ریز و قهوه ای رنگ و لعاب دار، خیس کرده یا دم کردۀ آن را برای تسکین سینه درد و دفع سرفه می خورند و برای صاف کردن سینه و رفع گرفتگی صدا نافع است
قدومه، مادردخت، شندله، اوسیمون، جنفج
قدومه، مادردخت، شندله، اوسیمون، جنفج
نوعی پارچه، پارچه لطیف و مشبک و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند
Gauzy
прозрачный
durchsichtig
прозорий
przezroczysty
translúcido
traslucido
translúcido
diaphane
doorschijnend
โปร่งใส
transparan
شبكيٌّ
पारदर्शी
透き通った
angavu
স্বচ্ছ