جدول جو
جدول جو

معنی توخالی - جستجوی لغت در جدول جو

توخالی
کاواک، مجوف، اجوف، مقابل توپر، مصمت، رست، بی مغز، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، دروغین، (یادداشت ایضاً)،
- تشر توخالی، دعوی بی معنی، تهدیدی بی قدرت انجام آن، توپ خالی، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)،
- توپ توخالی، تشر توخالی، تهدید توخالی،
- وعده های توخالی، وعده های دروغین
لغت نامه دهخدا
توخالی
بی مغز، دروغین
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
فرهنگ لغت هوشیار
توخالی
آن چه درونش خالی است، پوک، مقابل تو پر، بی ارزش، پوچ
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
فرهنگ فارسی معین
توخالی
کاواک
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
فرهنگ واژه فارسی سره
توخالی
پوچ، پوک، مجوف، میان تهی
متضاد: پر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
توخالی
أجوفٌ
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به عربی
توخالی
Hollow, Vacuous
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توخالی
creux, vide
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
توخالی
boş
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
توخالی
کھوکھلا , خالی
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به اردو
توخالی
খালি , খালি
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به بنگالی
توخالی
tupu
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
توخالی
חלול , ריק
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به عبری
توخالی
빈 , 텅 빈
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به کره ای
توخالی
中空の , 空虚な
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
توخالی
खोखला , खाली
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به هندی
توخالی
berongga, kosong
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توخالی
กลวง , ว่าง
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به تایلندی
توخالی
hol, leeg
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به هلندی
توخالی
hueco, vacío
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
توخالی
cavo, vuoto
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توخالی
oco, vazio
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توخالی
空的 , 空虚的
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به چینی
توخالی
pusty
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به لهستانی
توخالی
порожній
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توخالی
hohl, leer
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به آلمانی
توخالی
пустой
تصویری از توخالی
تصویر توخالی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی رسیدن، یکی پس از دیگری آمدن، پی در پی بودن، پشت سر هم قرار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
از ’ت ل و’، سرین ها و کفلهای اسب و یا دم و هر دو پای آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعجاز. (اقرب الموارد) ، دنبالهای هودج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دنبالهای خیل: التوالی من الخیل، مآخیرها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
پیاپی شدن. (دهار) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تتابع. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). یقال: توالی علیه شهران، ای تتابعا وتوالت علی ّ کتب فلان، اذا تتابعت. (اقرب الموارد).
- علی التوالی، پی درپی. پیاپی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
، به خشک شدن درآمدن خرمای تر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جدا کردن بز از گوسپندان، و در نوادر الاعراب: توالیت مالی و امتزت مالی بمعنی واحد. قال الازهری: جعلت هذه الاحرف واقعه و الظاهر منهااللزوم. (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح هیئت) حرکت افلاک سبعۀ سیاره که از مغرب به سوی مشرق است به ترتیب پیاپی بودن بروج از حمل و ثور تا حوت، چنانکه هرروزه از حرکت خاص قمر معاینه می شود و این حرکت خلاف حرکت فلک الافلاک است که دایم از مشرق به سوی مغرب می باشد و این حرکت خلاف التوالی، سریعتر است از حرکت توالی، و بودن روز و شب تعلق به حرکت فلک الافلاک دارد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). نزد اهل هیئت ترتیب بروج از حمل تا حوت باشد و این توالی از مغرب به جانب مشرق صورت گیرد، و عکس این ترتیب را خلاف توالی نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به توالی بروج و بروج شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی شدن، تتابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالی
تصویر توالی
((تَ))
پیاپی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تسلسل، تناوب، تواتر، پیاپی رسیدن، دمادم شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
Hollow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
выемка
دیکشنری فارسی به روسی