جدول جو
جدول جو

معنی توبینگن - جستجوی لغت در جدول جو

توبینگن(گِ)
شهری است در آلمان غربی که بر کنار نکار واقع است و در حدود 36000 تن سکنه دارد. دانشگاه معروف آن در سال 1477 میلادی تأسیس یافته است. (از لاروس). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل ’توبینکه’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گِ)
کشوری در آلمان مرکزی که در سالهای 1919-1921م. از اتحاد دولتهای کوچک: رئوس، ساکس التن بورگ، ساکس گوتا و... تشکیل یافت. مرکز آن ارفورت است و این قسمت 15643 مترمربع وسعت و 3000000 تن سکنه دارد. (از لاروس). رجوع به مادۀ بعد و قاموس الاعلام ترکی ذیل تورینگه شود
لغت نامه دهخدا
(زُ گِ)
شهری در آلمان غربی (رنانی دو نورد وستفالی) که 172800 تن سکنه داردو کارد و چاقوسازی آن معروف است. (از لاروس). رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5 و دایره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
(جَ)
شهری است از آلمان غربی (در ناحیۀ باس ساکس) ، در جنوب غربی هارتز در کنار لاین. این شهر دارای دانشگاه و صنایع آلومینیوم سازی است
لغت نامه دهخدا
(اِ گِ)
قصبه ای است بر ساحل اشمیاخه در ایالت وورتامبرگ آلمان، صاحب 5600 تن سکنه و دارای کارخانه های بسیار و تجارت حیوانات
لغت نامه دهخدا
(گَ)
فارسی غلیوازه و هندی چیل. (الفاظ الادویه). به معنی تواکن...، یعنی غلیواج. (شرفنامه از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 308 ب). رجوع به مادۀ قبل و تواکن شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چهاردانگه است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 122 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تب داشتن، تب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
بینداز
فرهنگ گویش مازندرانی