جدول جو
جدول جو

معنی توبه - جستجوی لغت در جدول جو

توبه
دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق، بازگشت و پشیمانی از گناه، نهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲۹ آیه، برائت، مخزیه، فاضحه، سیف. این سوره با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشده است
توبۀ نصوح: توبۀ قطعی و حقیقی که هرگز شکسته نشود
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ فارسی عمید
توبه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، قزح، کلکم، شدکیس، قوس و قزح، سرگیس، رخش، آدینده، تویه، تیراژه، اغلیسون، نوس، آلیسا، نوسه، تربسه، سرکیس، سویسه، سدکیس، ترسه، ایرسا، کرکم، آزفنداک، آفنداک، آژفنداک، نوشه، تیراژی، تربیسه، درونه، سرویسه
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ فارسی عمید
توبه
(بَ / بِ)
قوس قزح را گویند و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است. (برهان). قوس قزح و آژفنداک. (ناظم الاطباء). رجوع به تویه شود
لغت نامه دهخدا
توبه
(تَ بَ)
سورۀ نهمین از قرآن کریم، مدنیه و آن دارای 129 آیت است، پس از انفال و پیش از یونس. نام دیگر آن بحوث است. سورۀ برائه. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
توبه
(تَ بَ)
ابن حمیربن حزن بن کعب. شاعری بوده است. (منتهی الارب). شاعری از عشاق مشهور عرب است و در اواسط قرن اول هجری و در زمان خلافت بنی امیه می زیست. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 167 و عقد الفرید ج 3 ص 302 و قاموس الاعلام ترکی و البیان و التبیین ج 1 ص 196 و المرصع شود
لغت نامه دهخدا
توبه
(تَ بَ)
تل توبه، در جانب شرقی دجله مقابل شهر موصل و متصل به نینوا و در آنجای تلی است که آنرا زیارت کنند و در آنجا به تفرج پردازند. رجوع به معجم البلدان ذیل ’تل توبه’ شود
لغت نامه دهخدا
توبه
(تَ رَثْ ثی)
توبه. بازگشتن از گناه. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (منتهی الارب). از گناه بازگشتن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (غیاث اللغات) (آنندراج). و عوام بالضم گویند... و به لفظ کردن و گفتن و فرمودن و دادن و شکستن مستعمل. (غیاث اللغات)... بازماندن از کارهای بد، و ناقص و نادرست و شکسته و سنگین از صفات اوست و با لفظ گفتن و فرمودن و کردن و دادن و شکستن و گسستن مستعمل. (آنندراج). بتینا و بتینه و ابومان و ندامت و پشیمانی و بازگشت از گناه. (ناظم الاطباء). انابت. انابه. بازگشت. بازگشت از گناه بی رجوعی. تحوب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و آن بازگشت بدل است بسوی خدا به باز کردن عقدۀ احرار و سپس قیام کردن بهمه حقوق پروردگار. (از تعریفات جرجانی). در لغت بازگشتن از گناه است و همچنین است ’توب’... و توبه در شرع بازگشتن از افعال مذموم است به افعال نیک. (از تعریفات جرجانی) :
رفیقا چند گوئی کو نشاطت
بنگریزد کس از گرم آفروشه
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه.
رودکی.
دلت همانا زنگار معصیت دارد
به آب توبه خالص بشویش از عصیان.
خسروانی.
به توبه دل راست روشن کنم
بی آزاری خویش جوشن کنم.
فردوسی.
اگر بخردی سوی توبه گرای
همیشه بود پاکدین پاکرای.
فردوسی.
جهان تازه شد چون قدح یافتی
روان از در توبه برتافتی.
فردوسی.
اگر به این قسم که خوردم وفا نکنم، پس قبول نکند هرگز خدا از من توبه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 219). امیر به جشن نوروز بنشست و داد این روز بداد و هدیه های ولایت داران به رسم آوردند و نشاط شراب رفت سخت به سزا، که از توبه... تا این روز نخورده بود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 544).
پناه روانست دین از نهاد
کلید بهشت و ترازوی داد
در رستگاری ورا از خدای
ره توبه و توشۀ آن سرای.
اسدی.
گر رنجه ای از آفتاب عصیان
از توبه برون شو به زیر طارم.
ناصرخسرو.
شاید که صورت گنهانت را
اکنون به دست توبه بیارائی.
ناصرخسرو.
نه ز خداوند توبه جوئی و نه
هیچ بخواهی ز مردمان بحلی.
ناصرخسرو.
عاشقی خواهی وپس توبه کنی
توبه و عشق بهم ناید راست
روزکی چند بود نوبت گل
روزه و توبه همه روزه بجاست.
سنائی.
آبستنانه عده توبه مدار بیش
کآسیب توبه قفل به دلها برافکند.
خاقانی.
ساقی می، توبه را برده پس کوه قاف
بلکه ز کوه عدم زآنستر انداخته.
خاقانی.
ساقیا توبه را قلم درکش
بر در میکده علم برکش.
خاقانی.
عشق با توبه آشنا نبود
توبه در عاشقی روا نبود.
نظامی.
سر فروبرده ای بن گلخن
فارغ از توبه ای و استغفار.
عطار.
گر آن ساقی که مستان راست، هشیاران بدیدندی
زتوبه، توبه کردندی چو می بر دست خماران.
سعدی.
گر تو پریچهره نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان می بری.
سعدی.
رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود.
- توبه آدم، توبه حضرت آدم بعد از سرپیچی از فرمان خدا:
گر زآدمی ای پور توبه باید
کردن ز گناهانت همچو آدم.
ناصرخسرو.
چرک نشاید ز ادیم... شست
تا نکنی توبه آدم درست.
نظامی.
- توبهالنصوح، توبه نصوح. رجوع به همین کلمه شود.
- توبه اولیاء، کنایه از ترک ماسوااﷲ است. (انجمن آرا).
- توبه پذیر، توّاب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آنکه دستور توبه فرما را پذیرد و از گناه بازگردد و توبه کند.
- توبه پرست، خواهندۀ توبه و توبه کننده:
زآنکه آدم زآن عتاب از اشک رست
اشک تر باشد دم توبه پرست.
مولوی.
- توبه خواستن، استتابه. (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طلب توبه کردن. خواهان بازگشتن از گناه بودن.
- توبه راست، توبه نصوح. (دهار). و رجوع به همین ترکیب و توبهالنصوح شود.
- توبه قحبه، کنایه از کار بی ثبات است. (انجمن آرا). توبه ای که بی تردید شکسته خواهد شد و ثباتی در آن نخواهد بود، چنانکه گفته اند: قحبه گر کند توبه، حرصش ندهد یاری.
- توبه نامه،معروف. (آنندراج). نامه ای که در آن شرح توبه و ندامت کسی را نویسند. (ناظم الاطباء). نامه ایست که گناهکار بموجب آن تعهد کند، بازگشت از گناهان خود را.
- توبه نصوح. رجوع به همین کلمه شود.
- امثال:
توبه قمارباز در بی پولی است، نظیر: بی بی از بی چادری خانه نشین است. یا آب ندارد وگرنه شناگر قابلی است.
توبه گرگ مرگ است، نظیر:
خوی بد در طبیعتی که نشست
نرود تا بوقت مرگ از دست.
سعدی.
، توفیق توبه دادن کسی را خدای، آسان گردانیدن خدا دشواری کسی را، باز مهربان شدن خدا بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به همه معانی رجوع به توب شود
لغت نامه دهخدا
توبه
بازگشتن از گناه، اناب، بازگشت، پشیمانی
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ لغت هوشیار
توبه
((تُ بِ))
پشیمان شدن از گناه
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ فارسی معین
توبه
((تَ بَ))
رنگین کمان، قوس قزح، آژفنداک، ازفنداک، نوس، آزفنداک، نوسه، آدینده، تربسه
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ فارسی معین
توبه
بازگشت
تصویری از توبه
تصویر توبه
فرهنگ واژه فارسی سره
توبه
استغفار، انابت، انابه، پشیمانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
توبه
التّوبة
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به عربی
توبه
Penance, Repentance
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توبه
pénitence, repentir
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
توبه
penitência, arrependimento
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توبه
প্রায়শ্চিত্ত , অনুশোচনা
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به بنگالی
توبه
покаяние , покаяние
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به روسی
توبه
Buße
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به آلمانی
توبه
покаяння , каяття
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توبه
pokuta, żałowanie
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به لهستانی
توبه
توبه
دیکشنری اردو به فارسی
توبه
کفارہ , توبه
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به اردو
توبه
kefaret, pişmanlık
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
توبه
toba, tauba
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
توبه
penitenza
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توبه
참회 , 회개
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به کره ای
توبه
懺悔 , 悔い改め
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
توبه
תְּשׁוּבָה , תְּשׁוּבָה
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به عبری
توبه
तपस्या , पश्चाताप
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به هندی
توبه
penebusan, penyesalan
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توبه
忏悔 , 悔过
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به چینی
توبه
boetedoening, berouw
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به هلندی
توبه
penitencia, arrepentimiento
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
توبه
การสำนึกผิด , การสำนึกผิด
تصویری از توبه
تصویر توبه
دیکشنری فارسی به تایلندی