دوبله (Double) به معنای قرار دادن صدای جدید بر روی فیلم یا ویدئو به زبان دیگری به جای صدای اصلی آن است. این فرایند شامل جایگزینی دیالوگ های بازیگران با صدای جدید به زبان مقصد می شود. دوبله یکی از روش های پرکاربرد برای ترجمه و محلی سازی محتواهای ویدئویی، به ویژه فیلم ها، سریال ها و انیمیشن ها است. مراحل دوبله 1. انتخاب بازیگران صدا : انتخاب افرادی که صدای شخصیت های مختلف فیلم یا ویدئو را بازگو خواهند کرد. 2. ترجمه فیلمنامه : ترجمه دقیق دیالوگ های فیلم به زبان مقصد. 3. ضبط صدا : بازیگران صدا دیالوگ ها را در استودیو ضبط می کنند، معمولاً با تماشای صحنه های مربوطه تا هماهنگی بیشتری با حرکات لب شخصیت ها داشته باشند. 4. میکس و ویرایش : صداهای ضبط شده با فیلم اصلی ترکیب می شوند و میکس و ویرایش صدا انجام می شود تا همه چیز با هم هماهنگ شود. کاربردهای دوبله - فیلم ها و سریال ها : دوبله برای محلی سازی فیلم ها و سریال های خارجی استفاده می شود تا مخاطبان بیشتری بتوانند از آن ها لذت ببرند. - انیمیشن ها : انیمیشن ها اغلب به زبان های مختلف دوبله می شوند تا کودکان در سراسر جهان بتوانند آن ها را تماشا کنند. - تبلیغات : دوبله تبلیغات نیز برای جذب مخاطبان در بازارهای مختلف انجام می شود. - مستندها : دوبله مستندها برای انتقال اطلاعات به زبان های مختلف و گسترش دسترسی به محتوای آموزشی انجام می شود. مزایای دوبله - افزایش دسترسی : دوبله به مخاطبان بیشتری اجازه می دهد تا محتوای ویدئویی را درک کنند و از آن لذت ببرند. - جلوگیری از نیاز به زیرنویس : مخاطبانی که نمی خواهند زیرنویس ها را بخوانند می توانند از دوبله استفاده کنند. - محلی سازی بهتر : دوبله امکان افزودن جنبه های فرهنگی محلی را فراهم می کند و محتوا را بیشتر به مخاطبان مقصد نزدیک می کند. دوبله اصطلاحی است که دردوزمینه به کار می رود: 1- برگردان زبان اصلی و گفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهند فیلم (درایران، فارسی) 2- ضبط گفتگو ها و جلوه های صوتی دراستودیو یا صدا گذاری
دوبله (Double) به معنای قرار دادن صدای جدید بر روی فیلم یا ویدئو به زبان دیگری به جای صدای اصلی آن است. این فرایند شامل جایگزینی دیالوگ های بازیگران با صدای جدید به زبان مقصد می شود. دوبله یکی از روش های پرکاربرد برای ترجمه و محلی سازی محتواهای ویدئویی، به ویژه فیلم ها، سریال ها و انیمیشن ها است. مراحل دوبله 1. انتخاب بازیگران صدا : انتخاب افرادی که صدای شخصیت های مختلف فیلم یا ویدئو را بازگو خواهند کرد. 2. ترجمه فیلمنامه : ترجمه دقیق دیالوگ های فیلم به زبان مقصد. 3. ضبط صدا : بازیگران صدا دیالوگ ها را در استودیو ضبط می کنند، معمولاً با تماشای صحنه های مربوطه تا هماهنگی بیشتری با حرکات لب شخصیت ها داشته باشند. 4. میکس و ویرایش : صداهای ضبط شده با فیلم اصلی ترکیب می شوند و میکس و ویرایش صدا انجام می شود تا همه چیز با هم هماهنگ شود. کاربردهای دوبله - فیلم ها و سریال ها : دوبله برای محلی سازی فیلم ها و سریال های خارجی استفاده می شود تا مخاطبان بیشتری بتوانند از آن ها لذت ببرند. - انیمیشن ها : انیمیشن ها اغلب به زبان های مختلف دوبله می شوند تا کودکان در سراسر جهان بتوانند آن ها را تماشا کنند. - تبلیغات : دوبله تبلیغات نیز برای جذب مخاطبان در بازارهای مختلف انجام می شود. - مستندها : دوبله مستندها برای انتقال اطلاعات به زبان های مختلف و گسترش دسترسی به محتوای آموزشی انجام می شود. مزایای دوبله - افزایش دسترسی : دوبله به مخاطبان بیشتری اجازه می دهد تا محتوای ویدئویی را درک کنند و از آن لذت ببرند. - جلوگیری از نیاز به زیرنویس : مخاطبانی که نمی خواهند زیرنویس ها را بخوانند می توانند از دوبله استفاده کنند. - محلی سازی بهتر : دوبله امکان افزودن جنبه های فرهنگی محلی را فراهم می کند و محتوا را بیشتر به مخاطبان مقصد نزدیک می کند. دوبله اصطلاحی است که دردوزمینه به کار می رود: 1- برگردان زبان اصلی و گفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهند فیلم (درایران، فارسی) 2- ضبط گفتگو ها و جلوه های صوتی دراستودیو یا صدا گذاری
دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق، بازگشت و پشیمانی از گناه، نهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲۹ آیه، برائت، مخزیه، فاضحه، سیف. این سوره با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشده است توبۀ نصوح: توبۀ قطعی و حقیقی که هرگز شکسته نشود
دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق، بازگشت و پشیمانی از گناه، نهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲۹ آیه، برائت، مخزیه، فاضحه، سیف. این سوره با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشده است توبۀ نصوح: توبۀ قطعی و حقیقی که هرگز شکسته نشود
بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار مثلاً توله سگ، توله شیر، کنایه از سگ کوچک، کنایه از بچۀ انسان پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، خبّازی، نخیلک، نان کلاغ
بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار مثلاً توله سگ، توله شیر، کنایه از سگ کوچک، کنایه از بچۀ انسان پنیرَک، گیاهی با برگ های پَهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، وَرتاج، خُبّازی، نَخیلک، نانِ کَلاغ
بمعنی کیسه که در آن دانه انداخته بخورد اسپان دهند و به عربی آن را مخلاه گویند و به فارسی تبره به حذف واو نیز آمده. (از آنندراج). معروف است. (شرفنامۀ منیری). کیسه و خریطۀ شکارچی و کیسۀ بندداری که بر سر اسب و استر و خر زنند مانند توبرۀ کاه خوری و توبرۀ جوخوری. (ناظم الاطباء). مخلاه. (دهار) (نصاب). علیقه. (نصاب). پلاس آخر. کیسه ای که کاه یا جز آن در آن کنند و خوردن را بر ستور آویزند. کیسۀ بزرگ. کیسه ای که در آن علوفه ریزند و بر سراسبان کنند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : کلاهی نمدین بر سر داشت و پشمینه ای پوشیده و کلاسنگی در میان بسته و توبره ای در پشت انداخته و چوبی در دست گرفته. (ترجمه تفسیر طبری از یادداشت ایضاً). یاد نیاری به هر بهاری جدت توبره برداشتی شدی به سماروغ. منجیک (از یادداشت ایضاً). آلت کفش دوزان از توبره بیرون کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 537). من زرق او خریدم و خوردم بروی او زاد عزیز خویش و تهی کرده توبره. ناصرخسرو. کی ریزم آبروی چو تو بی خرد بر طمع آنکه توبره پرنان کنم ؟ ناصرخسرو. و در هر فرسخی صدهزار سوار را بازمی گردانید تا تنها ماند. به غاری درشد و توبرۀ اسب در گردن انداخت. (قصص الانبیاء). و من از آن سنگهایم که بر اصحاب... باریدم هر دو رابرداشت و در توبره نهاد. (قصص الانبیاء). توبه تباه کردم و گفتم مرا بده یک بوسه پیش از آنکه کنی ریش توبره. سوزنی. ازبهر مرکب تو که نعلش سزد هلال شد کهکشان چو آخور و پروین چو توبره. ظهیر (از شرفنامۀ منیری). تاج توافسوس که از سر به است جل ز سگ و توبره از خر به است. نظامی. شیخ گفت این ساعت برو و موی محاسن و سر را پاک بستره کن و این جامه را که داری برکش و ازاری از گلیم بر میان بند و توبره ای پر جو بر گردن آویز و... بیرون شو. (تذکره الاولیاء عطار). فریاد از این خران که ندارد به نزدشان صد کیسه شعر، رونق یک توبره شعیر. کمال اسماعیل (از شرفنامۀ منیری). وآنکه او را ز خری توبره باید بر سر فلکش لعل به دامان دهد و زر به جوال. کمال اسماعیل. - توبرۀ ابزار، توبره ای که افزارهای خود چون ماله و تیشه و شاقول و تراز و ریسمان کار خود را بنایان، و اره و رنده و مانند آن را نجاران در آن نهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - توبرۀ شبان (شتربان) ، صفن. صفنه. که زاد و اسباب خود در وی نهند. - توبرۀ شکارچی، مقنب. که صیاد صید در وی اندازد. - توبره کش، آنکه توبره حمل کند: قاطر پیشاهنگ آخرش توبره کش میشود. - توبرۀ گدایی، کیسۀ گدائی که در آن هر چیز یافت شود. رجوع به تبره شود
بمعنی کیسه که در آن دانه انداخته بخورد اسپان دهند و به عربی آن را مِخْلاه گویند و به فارسی تبره به حذف واو نیز آمده. (از آنندراج). معروف است. (شرفنامۀ منیری). کیسه و خریطۀ شکارچی و کیسۀ بندداری که بر سر اسب و استر و خر زنند مانند توبرۀ کاه خوری و توبرۀ جوخوری. (ناظم الاطباء). مخلاه. (دهار) (نصاب). علیقه. (نصاب). پلاس آخُر. کیسه ای که کاه یا جز آن در آن کنند و خوردن را بر ستور آویزند. کیسۀ بزرگ. کیسه ای که در آن علوفه ریزند و بر سراسبان کنند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : کلاهی نمدین بر سر داشت و پشمینه ای پوشیده و کلاسنگی در میان بسته و توبره ای در پشت انداخته و چوبی در دست گرفته. (ترجمه تفسیر طبری از یادداشت ایضاً). یاد نیاری به هر بهاری جدت توبره برداشتی شدی به سماروغ. منجیک (از یادداشت ایضاً). آلت کفش دوزان از توبره بیرون کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 537). من زرق او خریدم و خوردم بروی او زاد عزیز خویش و تهی کرده توبره. ناصرخسرو. کی ریزم آبروی چو تو بی خرد بر طَمْع آنکه توبره پرنان کنم ؟ ناصرخسرو. و در هر فرسخی صدهزار سوار را بازمی گردانید تا تنها ماند. به غاری درشد و توبرۀ اسب در گردن انداخت. (قصص الانبیاء). و من از آن سنگهایم که بر اصحاب... باریدم هر دو رابرداشت و در توبره نهاد. (قصص الانبیاء). توبه تباه کردم و گفتم مرا بده یک بوسه پیش از آنکه کنی ریش توبره. سوزنی. ازبهر مرکب تو که نعلش سزد هلال شد کهکشان چو آخور و پروین چو توبره. ظهیر (از شرفنامۀ منیری). تاج توافسوس که از سر به است جل ز سگ و توبره از خر به است. نظامی. شیخ گفت این ساعت برو و موی محاسن و سر را پاک بستره کن و این جامه را که داری برکش و ازاری از گلیم بر میان بند و توبره ای پُر جو بر گردن آویز و... بیرون شو. (تذکره الاولیاء عطار). فریاد از این خران که ندارد به نزدشان صد کیسه شعر، رونق یک توبره شعیر. کمال اسماعیل (از شرفنامۀ منیری). وآنکه او را ز خری توبره باید بر سر فلکش لعل به دامان دهد و زر به جوال. کمال اسماعیل. - توبرۀ ابزار، توبره ای که افزارهای خود چون ماله و تیشه و شاقول و تراز و ریسمان کار خود را بنایان، و اره و رنده و مانند آن را نجاران در آن نهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - توبرۀ شبان (شتربان) ، صفن. صفنه. که زاد و اسباب خود در وی نهند. - توبرۀ شکارچی، مقنب. که صیاد صید در وی اندازد. - توبره کش، آنکه توبره حمل کند: قاطر پیشاهنگ آخرش توبره کش میشود. - توبرۀ گدایی، کیسۀ گدائی که در آن هر چیز یافت شود. رجوع به تُبْره شود
موی سر و کلۀ سر آدمی باشد. (برهان) (آنندراج). موی فرق سر و موی کلۀ سر. (ناظم الاطباء) ، در السامی فی الاسامی و دستوراللغه در معنی ’حباب’ و ’فقاقیع’ کوبله آمده. (حاشیۀ برهان چ معین). کوپله. و رجوع به کوپله شود
موی سر و کلۀ سر آدمی باشد. (برهان) (آنندراج). موی فرق سر و موی کلۀ سر. (ناظم الاطباء) ، در السامی فی الاسامی و دستوراللغه در معنی ’حباب’ و ’فقاقیع’ کوبله آمده. (حاشیۀ برهان چ معین). کوپله. و رجوع به کوپله شود
توبره در خواب خیر و برکت و منفعت است، خاصه که نو بود. اگر بیننده توبره داشت یاکسی به وی داد، دلیل که از کسی خیر و منفعت بدو رسد. اگر بیند توبره های زیاد او ضایع شد، تاویلش به خلاف این است. محمد بن سیرین
توبره در خواب خیر و برکت و منفعت است، خاصه که نو بود. اگر بیننده توبره داشت یاکسی به وی داد، دلیل که از کسی خیر و منفعت بدو رسد. اگر بیند توبره های زیاد او ضایع شد، تاویلش به خلاف این است. محمد بن سیرین