جدول جو
جدول جو

معنی تواثب - جستجوی لغت در جدول جو

تواثب(تَ فُءْ)
بهم برجستن. (زوزنی). همدیگر حمله کردن و برجستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تواب
تصویر تواب
بازگشت کننده از گناه، توبه کننده، بخشایندۀ گناه، ارزانی دارندۀ توبه، توبه پذیرنده، از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توثب
تصویر توثب
برجستن، به ستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ ثِ)
بریکدیگر تازنده و حمله برنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تواثب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مستولی شدن به چیزی به ظلم. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). برجستن و به ستم مستولی شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). غالب آمدن به ظلم. غالب شدن بظلم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کَ ثِ)
جمع واژۀ کاثبه. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). رجوع به کاثبه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ رَ)
به یکدیگر بخشیدن. (زوزنی). با یکدیگر بخشیدن. (دهار). بخشش کردن مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ ءِ)
جمع واژۀ تائب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تائب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کُ)
با یکدیگر استواری کردن. (زوزنی). بهم استوار کردن. (دهار). با یکدیگر استوارکردن در چیزی. (آنندراج). تعاهد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَبْ بُ)
از یکدیگر فراگرفتن و دست بدست دادن و به نوبت گرفتن: تواظبت علیه الریاح، تداولته و تعاورته. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توثب
تصویر توثب
برجستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواب
تصویر تواب
توبه پذیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواثت
تصویر تواثت
بهم برجستن و حمله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواثق
تصویر تواثق
بهم استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواهب
تصویر تواهب
بیکدیگر بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواب
تصویر تواب
((تَ وّ))
توبه پذیرنده، از صفات خداوند، توبه کننده
فرهنگ فارسی معین
توبه پذیر، بخشاینده، توبه گر، توبه کننده، بازگشت کننده، توبه پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد