تهیم (تَ سَبْ بُ) برانگیختن کسی را بر عشق و شیفتگی. (اقرب الموارد) ، رفتن به رفتاری نیکو. (از اقرب الموارد). رفتاری است نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ادامه... برانگیختن کسی را بر عشق و شیفتگی. (اقرب الموارد) ، رفتن به رفتاری نیکو. (از اقرب الموارد). رفتاری است نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
تهیم (تَ) تهمت نهاده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ادامه... تهمت نهاده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا