- تهیئی (تُ)
کاواکی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خلاف پری: بباید دانست که باد یا اندر تهیئی اندامی تولد کند چون معده... و یا اندر میان طبقه ها و لیفهای اندامی. (ذخیرۀ خوارزمشاهی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). علامت وی آن است که صرع وقت سبکی و تهیئی معده افتد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی از یادداشت ایضاً). دارو که مقصود از آن کشتن و اسهال کردن کرمان بود، بر تهیئی شکم و گرسنگی باید خورد و اولیتر آن بود که اول دو روز شیر تازه خورد و بدان قناعت کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی از یادداشت ایضاً). رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود
