- تهنی
- مبارکباد دادن کسی را
معنی تهنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرخنده گویی فرخنده خواهی شادباش
شتابی کردن
کوتاهی در کار، دشنامگویی، شیفته کردن
خوش آمدن و مبارکباد گفتن
مبارک باد گفتن، شادباش گفتن، تبریک گفتن
منسوب به آهن ساخته از آهن آهنین: ظروف آهنی مجسمه آهنی
منسوب به دهن مربوط به دهان: ساز دهنی، آلتی تعبیه شده در تلفون که گوینده دهن خدد را نزدیک بدان نگاهداشته سخن گوید مقابل گوشی، قیف مانندیست لاستیکی در هواپیماهای بدون دستگاه بی سیم که وسیله سخن گفتن خلبانان است. در هواپیماهای دارای بی سیم از کائوچو ساخته میشود و مانند تلفن کار میکند
منسوب به ذهن درونی باطنی عقلی. یا وجود ذهنی وجود شی در ذهن شخص مقابل وجود عینی وجود خارجی. هوشی، درونی
خمیده شدن
چشم دوزی چشم ناگیری
فرودش پستیدن، نزدیک شدن -1 نزدیک آمدن، پایین آمدن پست شدن، نزدیکی، پستی، جمع تدنیات. پست شدن
گمان بردن
برگشتن، دگر شدن، نرمکاری، افسون کردن
رنجیدن، رنجاندن
سراییدن، سرود گفتن
بر نام یابی (برنام لقب کنیه)
آرزو کردن
راه یافتن
شمردن حروف به اسمهای آنان، هجا کردن، املا نمودن
بهم تهنیت گفتن
گوارنده شدن
جنبش نمودن شتر بچه و جان یافتن
دزد و عیارو راهزن
عرض، پهنا
درنگ کردن، انتظار نمودن درنگ دیر کاری آهستگی سستی سستکاری گیاخن درنگ کردن ایست کردن آهسته کردن، سستی کردن تاخیر کردن، آهستگی درنگ، تاخیر
دو تا شدن، بدو در آمدن
گناه بستن، دوراندن، پرهیزاندن
بفرزندی پذیرفتن
دو تا شدن، خمیدن، خم وراست شدن
کج شدن، خمیده شدن، مهربانی کردن
به فرزندی پذیرفتن، فرزندخواندگی
تون تاب، کسی که در گلخن حمام زندگی کند،
کنایه از خانه به دوش، آواره،
کنایه از دزد، راهزن
از مردم تون
کنایه از خانه به دوش، آواره،
کنایه از دزد، راهزن
از مردم تون
اندک اندک نزدیک شدن، پایین آمدن، پست شدن