جدول جو
جدول جو

معنی تهلات - جستجوی لغت در جدول جو

تهلات
(تَ یَ)
دور شدن، فراموش کردن، بر غفلت رفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
جمع واژۀ آهله
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اهلات. جمع واژۀ اهل. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهل شود
لغت نامه دهخدا
(تُ وَ)
جمع واژۀ توله. یقال: جأنا بتولاته و دولاته و کذا جاء بدولاه و تولاه، ای بالدواهی. کذا فی النسخ. (منتهی الارب). تولات و تولات جمع واژۀ توله. (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ توله کهمزه بلا و سختی. (آنندراج). رجوع به توله شود
لغت نامه دهخدا
(تَ هی یا)
جمع واژۀ تهیه. (ناظم الاطباء). رجوع به تهیه شود
لغت نامه دهخدا
(تُ هََ)
جمع واژۀ تهمه. (اقرب الموارد). رجوع به تهم و تهمت و تهمه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ فِ)
جمع واژۀ تفله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تفله شود
لغت نامه دهخدا
(کَ هََ / کَ)
جمع واژۀ کهله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کهل و کهله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمهلات
تصویر تمهلات
جمع تمهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولات
تصویر تولات
جمع توله، سختی ها آسیب ها گردن آویزها
فرهنگ لغت هوشیار