جدول جو
جدول جو

معنی تهزؤ - جستجوی لغت در جدول جو

تهزؤ
(تَ زَنْ نُ)
فسوس کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: السراب یهزاء بالقوم و یتهزاء بهم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ تُ)
پرشدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پر گردیدن ظرف و مشک و جز آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَعْ عی)
پرشدن مشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پرشدن ظرف. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پاره پاره شدن. (زوزنی). پاره پاره کردن. (دهار). پاره پاره گردیدن چیزی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بسنده کردن به چیزی. (دهار) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تجزی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ سُ)
ساخته شدن. (زوزنی). آماده شدن برای کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و مستعد قبول حکمت کرد و تهیؤ حصول علم داد... (سندبادنامه ص 315)
لغت نامه دهخدا
(تَ تُ)
گواریده شدن. (زوزنی). گوارنده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تهناء بالطعام، ساغ له و لذّ. (اقرب الموارد) ، شادمانی نمودن: تهناء به تهنؤاً، فرح. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَءْ سُءْ)
شکافته و کهنه شدن جامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نیک پخته شدن گوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، شکسته شدن چارپا از سرما. یقال: هراء الماشیه فتهرأت. (لسان العرب از ذیل اقرب الموارد). رجوع به تهرئه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ زَلْ لُ)
تباه شدن زخم و پاره پاره گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَ زُ)
هجا کردن حروف را، مثل تهجی. (منتهی الارب) (آنندراج). هجا کردن حروف و هجی نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پاره پاره شدن، کهنه گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سخریه کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زِ)
جمع واژۀ مستهزی ٔ (در حالت رفعی). مسخره کنندگان. استهزاکنندگان. رجوع به مستهزی ٔ شود
لغت نامه دهخدا