جدول جو
جدول جو

معنی تهذخر - جستجوی لغت در جدول جو

تهذخر
(تَ زَلْ لُ)
خرامیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تبختر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ زَلْ لُ)
لرزیدن گوشت و استخوان در رفتار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تهدکر. (اقرب الموارد) ، خرسند و شادان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَلْ لُ)
بیهوده گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هذیان گفتن. (از اقرب الموارد) ، سخت گرم گردیدن روز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ خِ رَ)
زن خرامنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهذخر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تهذار
تصویر تهذار
بیهوده گویی
فرهنگ لغت هوشیار