جدول جو
جدول جو

معنی تهبهب - جستجوی لغت در جدول جو

تهبهب
(تَ)
جنبیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تزعزع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ هََ هَِ)
جنبنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنبیده از این طرف به آن طرف و لرزان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهبهب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ زَخْ خُ)
نیک دریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَحْ حُ)
پاره پاره شدن جامه. (تاج المصادر بیهقی). کهنه شدن جامه و دریدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ بَ)
نام وادی ای است از جهنم که جایگاه جباران و ستمگران است. (از معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(هََ هََ)
گرگ سبک تیزرفتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). اخطل گوید:
علی انها تهدی المطی اذا عوی
من اللیل، ممشوق الذراعین هبهب.
(از لسان العرب).
، شتر سبک تیزرو. (معجم متن اللغه) (لسان العرب) ، تیزرو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، هباهب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تهبیب
تصویر تهبیب
درانیدن جامه نیک دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهبب
تصویر تهبب
دریدن جامه
فرهنگ لغت هوشیار