جدول جو
جدول جو

معنی تهبش - جستجوی لغت در جدول جو

تهبش
گرد آمدن، وزیدن
تصویری از تهبش
تصویر تهبش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحبش
تصویر تحبش
گرد آمدن، تجمع قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهبط
تصویر تهبط
به نشیت فرو آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهبج
تصویر تهبج
متورم شدن، ورم احساس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهبب
تصویر تهبب
دریدن جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهوش
تصویر تهوش
انبوهی، آمیختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابش
تصویر تابش
تابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبهش
تصویر تبهش
فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابش
تصویر تابش
تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابش
تصویر تابش
((بِ))
روشنی، فروغ، درخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهبج
تصویر تهبج
((تِ هَ بُّ))
آماسیدن، آماس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابش
تصویر تابش
Luminescence, Radiance, Radiation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
светимость , сияние , радиация
دیکشنری فارسی به روسی
Lumineszenz, Strahlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
люмінесценція , сяйво , радіація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
luminescencja, blask, promieniowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
luminescência, radiação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
luminescenza, raggio, radiazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
luminiscencia, resplandor, radiación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
luminescence, éclat, radiation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
luminescentie, schittering, straling
دیکشنری فارسی به هلندی
การเรืองแสง , ความสว่าง , การแผ่รังสี
دیکشنری فارسی به تایلندی
luminesens, kilau, radiasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تأليقٌ , تألّقٌ , إشعاعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
उज्ज्वलता , तेज़ी , विकिरण
دیکشنری فارسی به هندی
זְהִירוּת , זוהר , קרינה
دیکشنری فارسی به عبری
発光 , 輝き , 放射線
دیکشنری فارسی به ژاپنی
발광 , 광휘 , 방사선
دیکشنری فارسی به کره ای
ışıldama, parıltı, radyasyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
mwangaza, mng'aro, mionzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
দীপ্তি , বিকিরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
چمک , تابش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تبش
تصویر تبش
گرما و گرمی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبش
تصویر تبش
تابش، گرما، گرمی، فروغ، پرتو
فرهنگ فارسی عمید