جدول جو
جدول جو

معنی تهاته - جستجوی لغت در جدول جو

تهاته(تَ تِهْ)
ترهات و اباطیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترهات. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تهاته
یاوه ها
تصویری از تهاته
تصویر تهاته
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل دو شخص یا دو دولت که طلب ها و وام هایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابه پا کنند و پول نقد به هم ندهند، داد و ستد جنسی و معاوضۀ جنس باجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند، پایاپای، بر یکدیگر دعوی باطل کردن، دعوی کردن دو تن نسبت به یکدیگر که نتیجۀ آن برابر باشد و ادعای هر دو طرف باطل و ساقط شود، گواهی همدیگر را تکذیب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نِ)
مأخوذ از هندی، قلعۀ کوچک و توقفگاه عمده یک ناحیه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
بر یکدیگردعوای باطل نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تهاتر. (اقرب الموارد). رجوع به تهاتر شود
لغت نامه دهخدا
شهریست درخطۀ سند هندوستان، در 80 هزارگزی جنوب حیدرآباد، وهمین مسافت با دریا فاصله دارد مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد این شهر دارای 15000 تن نفوس است و چند کار خانه منسوجات ابریشمی و نخی دارد در زمانهای پیش شهرمهمی بود و تجارت پر رونقی داشته که بعدها تنزل کردو محتملا همان شهر قدیمی ’پتاله’ است، و در سال 1555م، بوسیلۀ پرتقالیها این شهر ضبط و ویران گردید
لغت نامه دهخدا
(هََ تْ تا تَ)
زن سبک دست در دوک رشتن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(تَ تُ)
مبادلۀ کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تِ)
گواهی که همدیگر را کاذب کند. (منتهی الارب). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. جمع واژۀ تهتر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
بر یکدیگر دعوی باطل کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را تکذیب کردن. منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث: المتسابان شیطانان یتهاتران. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دور شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تباعد. (اقرب الموارد) ، تغافل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تُهْ تُهْ)
کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند، حکایت لکنت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَهْتَهْ)
افزوده شده و انبوه شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ مَ)
زمینی است مشهور. (منتهی الارب). زمینی است مشهور که مکۀ معظمه متصل به آن است. (از ناظم الاطباء). زمینی است در ملک عرب که مکۀ معظمه در آن واقع است. (آنندراج). در سواحل بحر، میان یمن و حجاز است و آن را غور نیز نامند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سرزمینهای هموار ساحلی است که شمالاً از شبه جزیره سینا تا نواحی یمن (جنوبی) امتداد دارد. مکه. نجران. جده. صنعاء در این موضع واقع است. رجوع به مراصد الاطلاع و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
باران هاتن باریدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تهاتر
تصویر تهاتر
بر یکدیگر دعوی باطل کردن، معاوضه جنس با جنس بین دو کشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاتم
تصویر تهاتم
همچفتگی چفته بستن بریکدیگر (چفته اتهام)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهافه
تصویر تهافه
در افتادن، ناچیزی فرنود (دلیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماته
تصویر تماته
دوشیدن گوجه فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاتر
تصویر تهاتر
((تَ تُ))
دعوی بین دو کس که ادعای هر دو طرف باطل شود، معامله جنس با جنس
فرهنگ فارسی معین
معامله پایاپای، دعوی باطل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مال توست، برای توست
فرهنگ گویش مازندرانی
تلاش، پیله ی کرم ابریشم قبل از کامل شدن
فرهنگ گویش مازندرانی