- تنکه
- شلوار کوتاه (تاسر زانو) قسمت پائین در و پنجره که از تخته ساخته میشود
معنی تنکه - جستجوی لغت در جدول جو
- تنکه
- شلوار کوتاه که تا سر زانو باشد، زیرشلواری کوتاه مردانه، شلوار کوتاه زنانه، قسمت پایین در و پنجره که از تخته ساخته می شود، قطعۀ فلز نازک و پهن
- تنکه ((تَ کِ یا کَ))
- قرص رایج از زر و سیم و مس
- تنکه ((تَ نَ کُّ))
- شلوار کوتاه که تا سر زانو باشد، شلوار کوتاه زنانه یا مردانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکس که کسی که هر کس که
اخاذی
تازی گشته شاه ماهی
برای تحقیر و توهین زن استعمال شود زنیکه
زن دانا و آزموده
آنچه مال و متاع از مرده بماند
لذت بردن
پولیکه با مکر و فریب از کسی بگیرند
رد کردن
هوشیار شدن
عقوبت کردن
بلند پایه شدن
شعبه ای از دریا بین دو خشکی که دو دریا را بهم متصل میسازد
دور شدن، پاکدامنی
سرازیر، سراشیب غنچه
ناشناختگی، پژواگنی ناشناس بودن خود را ناشناس نشان دادن ناشناس شدن، از حالی بحالت زشت و ناخوش در آمدندگرگون گشتن، ناشناختگی، جمع تنکرات
بادبزن که از سقف آویزان کنند وبا برق یا بی آن بحرکت آید، بادبزن برقی
هر چیز متروک، وامانده، میراث
کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، مدنگ، بسکله، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
پولی یا چیزی که با مکر و فریب از کسی بگیرند
تلکه کردن: کنایه از کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن
تلکه کردن: کنایه از کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن
شاخۀ باریک و دراز که تازه از درخت بریده باشند
شعبه ای از دریا بین دو خشکی که دو دریا را به هم مربوط می سازد، بغاز، باب
مقداری از زر و سیم، قطعۀ کوچک طلا یا نقره
مقداری از زر و سیم، قطعۀ کوچک طلا یا نقره
هوشیار شدن، به خود آمدن، بیدار شدن، آگاهی، هوشیاری
سر از خاک درآوردن گیاه، تژ، تنده، تز، تژه، تیج
پاک شدن از عیب و آلایش، پاک دامن شدن، دوری کردن از بدی، پاک دامنی، گردش و تفرج
بافته شده، تنیده، تفته، تفنه، تنسته، تینه، تنه
غنچه، برگی که تازه از بغل شاخۀ درخت روییده باشد، سر از خاک درآوردن گیاه، تنزه، تژ، تز، تژه، تیج
سراشیبی
سراشیبی
ناشناس بودن، خود را ناشناس نمودن، به حال زشت و ناخوش درآمدن