- تنویل
- عطا دادن
معنی تنویل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهره برداری
برگردانیدن، تغییر و تبدیل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
دراز کردن درازاندن، مولش دادن، دراز گفتن دراز گویی، دراز سرایی، دراز نویسی، دراز کردن طول دادن طولانی کردن، دراز گفتن، دراز گویی، جمع تطویلات. یا تطویل بلاطائل. دراز گویی بیهوده
کم شدن شیر
بیاراستن
فروخواندن
اعتماد و تکیه کردن
دارا کردن توانگری کردن، به توان رساندن مال کردن بقوه دور سانیدن عددی را درنفس خودضرب کردن،جمع تمویلات
بزرگ داشتن
منون کردن، نون ساکن که در آخر اسما خوانند
خواب کردن خواب کردن خوابانیدن، یا تنویم مغناطیسی. هیپنوتیزم
رنگ کردن
نوید دادن
جایگزینی جایگیری
کم کردن، تقلیل
روشن کردن، روشن شدن
فرو فرستادن کتاب خدایتعالی که پیامبر خاتم (ص) آورد
عقوبت کردن، سرکوب کردن
جا به جا شدن، شب چره دادن
غنمیت دادن، سوگند خورانیدن
نال نهادن
ترسانیدن، کارهای ترساننده
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
روشن کردن، درخشان کردن
در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی آید و با صدای ین، ین و ن تلفظ می شود مثلاً عالماً، عامداً، واقعاً
تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است مثلاً زباناً، جاناً، ناچاراً
تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است مثلاً زباناً، جاناً، ناچاراً
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
برگردانیدن، پست کردن، عقوبت کردن، سرکوب کردن و مایۀ عبرت دیگران ساختن
مال دار ساختن، صاحب مال گردانیدن
برگردانیدن، انتقال دادن، جا به جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن، سپردن چیزی به کسی، در علوم ادبی زشت و زیبا
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
دراز کردن، در کاری زیاد وقت صرف کردن، طول دادن
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
بلند کردن، بزرگ داشتن، نام کسی را به نیکی بردن، ستودن