- تنوع
گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون بودن
معنی تنوع - جستجوی لغت در جدول جو
- تنوع(تَذْ)
نوع نوع شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گونه گونه شدن. (دهار). گوناگون شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). گوناگونی و نوع نوع شدگی. (ناظم الاطباء) ، جنبیدن شاخ، پیش شدن در رفتن و جز آن، یقال: تنوع فی السیر، ای تقدم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
- تنوع
نوع نوع شدن، گوناگون شدن
- تنوع((تَ نَ وُّ))
گوناگون شدن
- تنوع
نوع به نوع، گوناگونی، گونه گونی تلون، واریته، گوناگون شدن
- تنوع
تنوّعٌ
- تنوع
Diverseness, Diversity, Variety
- تنوع
diversité, variété
- تنوع
çeşitlilik
- تنوع
تنوّع
- تنوع
تنوع , تنوع
- تنوع
বৈচিত্র্য
- تنوع
utofauti, aina mbalimbali
- تنوع
גיוון , גִּוּוּן
- تنوع
다양성
- تنوع
多様性
- تنوع
विविधता , विविधता
- تنوع
keragaman, variasi
- تنوع
ความหลากหลาย , ความหลากหลาย
- تنوع
diversiteit, verscheidenheid
- تنوع
diversidad, variedad
- تنوع
diversità, varietà
- تنوع
diversidade, variedade
- تنوع
多样性 , 多样性
- تنوع
różnorodność
- تنوع
різноманітність , різноманіття
- تنوع
Vielfalt
- تنوع
разнообразие
