جدول جو
جدول جو

معنی تنهنه - جستجوی لغت در جدول جو

تنهنه
(تَ راص ص)
بازایستادن. (زوزنی). بازایستادن از کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ نَ نِهْ)
بازایستنده از کار. (آنندراج) (از منتهی الارب). بازایستاده و خود را بازداشته از کار. (ناظم الاطباء). رجوع به تنهنه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
آنجای از کرانۀ رودبار که آب در آن منتهی شود. ج، تناهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ صُ)
به پایان رسانیدن چیزی را. (منتهی الارب) ، به پایان آن رسیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و یقال: الیک نهی المثل، یعنی همتای تو نایاب است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بازداشتن. نهی، و بخاطر مبالغت مشدد شده است، رسانیدن خبر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ سُ)
عقوبت کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
تنهاء. رجوع به تنهاء شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تنهاء. رجوع به تنهاء شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ نَ / نِ)
هنگامه و بانگ و خروش و غوغا و فریاد و آواز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ نَهْ)
جامۀ تنگ بافته. (آنندراج) (منتهی الارب). ثوب رقیق النسج. (متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنهکه
تصویر تنهکه
عقوبت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از دلارستاق لاریجان شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی