- تنغم
- آهسته سرایی نرمخوانی چرگری (چرگر نغمه خوان)
معنی تنغم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشم گرفتن، خشم کردن
تجاهل، خوشتن را نادان نمودن
غنیمت گرفتن
ستاره شمردن
خوابزدگی، خوابگایی در خواب گاییدن
در رشته بودن، سامان یافتن
نفس کشیدن، دم زدن
پشیمان بودن
تلواسگی، جنبیدن
تیر زیستی تیره گشتن زندگی تیره شدن مکدر گشتن، تیره شدن زندگی مکدر گشتن عیش، تیرگی، جمع تنغصات
به ناز زیستن، فراخ و آسان زندگی کردن سخن نرم گفتن
نادم شدن، پشیمان شدن، توبه و پشیمانی
نفس کشیدن، دم زدن، وزش خفیف باد، جستجوی علم یا خبر
به نعمت رسیدن، به نازونعمت پرورش یافتن، مال و ثروت پیدا کردن، تفاخر، جلوه فروشی، برای مثال آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ - ۳۴۰)
اندوهگین
سخن آهسته، آهنگ، سرود
دم برآوردن، آهسته سراییدن، سخن پنهان گفتن، سرود گفتن در غنا