- تنظیر
- همانندی
معنی تنظیر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هماهنگی
روشن کردن، روشن شدن
تند خویی در خشم افکندن
دیگرگون کردن
ترتیب دادن، بنظم آوردن سخن
پاک کردن
به تامل نگریستن
تازه روی گرداندن، به ناز پروردن لوس بار آوردن
ترسایاندن، یاری دادن نصرانی کردن مسیحی گردانیدن
پراکندن پخش کردن
کم کردن
بیم دادن
سخن گفتن
ناشناساندن، ناشناخته کردن در دستور نام را به ناشناخته دگر کردن -1 مجهول کردن ناشناس ساختن، نکره ساختن اسم، جمع تنکیرات
کند و کاو
به چیرگی کسی حکم کردن بر کسی
ختنه کردن، تبظیر زن
روشن کردن، درخشان کردن
کم کردن، کم کردن بخشش و عطا
نکره ساختن اسم، مجهول و ناشناس کردن، به حالت مجهول و ناشناس در آوردن
نظم دادن، مرتب کردن کارها، به رشته کشیدن جواهر، به نظم و ترتیب درآوردن سخن
پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، رفت و روب خیابان ها و کوچه ها
نوره کشیدن، واجبی کشیدن، واجبی، نوره
Adjustment
регулировка
Anpassung
налаштування