جدول جو
جدول جو

معنی تنصب - جستجوی لغت در جدول جو

تنصب(تَ دَ مُ)
برپای خاستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بلند گردیدن غبار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بلند گردیدن غراب. (از اقرب الموارد) ، ایستادن ماده خران گرداگرد نر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تنصب
برپای خاستن
تصویری از تنصب
تصویر تنصب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منصب
تصویر منصب
مقام، رتبه، پایه، شغل رسمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
جانبداری کردن از مذهبی، به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن، کینه، دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ نَصْ صِ)
بر پای خیزنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افراشته و بر پای خاسته، غبار بلند برآمده. (ناظم الاطباء). رجوع به تنصب شود
لغت نامه دهخدا
پیشیاری پا کار بودن، پاکاراندن دپاکار کردن پاکاری خواستن (پاکاری خدمت)، دادیابی داد خواهی، نیمه گرفتن، کینه توزی
فرهنگ لغت هوشیار
منصب در فارسی: پایه پایگاه، کار دیوانی کار اواری، نژاد، بازگشتگاه مقام رتبه درجه: (هوس منصبهای عالی بر خاطرم گذرانم) (انوار سهیلی)، شغل رسمی، جمع مناصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقب
تصویر تنقب
نقاب بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنسب
تصویر تنسب
خویش نمایی خود را خویش کسی جا زدن خود را به کسی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصح
تصویر تنصح
نیکی و نیکخواهی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصر
تصویر تنصر
نصرانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصل
تصویر تنصل
از گناه بیزاری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
بر گماری، پایگاهاندن پایگاه دادن، سالاری دادن، فرودآوردن از واژگان دو پهلو، ستون نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصب
تصویر توصب
بیمار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوب
تصویر تنوب
ترازک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبب
تصویر تنبب
روان شدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
طرفداری و حمایت، جانبداری، حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انصب
تصویر انصب
استاده تر راست شاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقب
تصویر تنقب
((تَ نَ قُّ))
روبند بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنصر
تصویر تنصر
((تَ نَ صُّ))
مسیحی شدن، نصرانی گردیدن، به کسی یاری رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
((تَ عَ صُّ))
از چیزی سخت جانبداری کردن، حمیت، عصبیت، سخت گیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منصب
تصویر منصب
((مَ صَ))
مقام، شغل رسمی، جمع مناصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
پی ورزی، خشک اندیشی، ستیهندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
Prejudice, Fanaticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatisme, préjugé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
фанатизм , предвзятость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
Fanatismus, Vorurteil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
фанатизм , упередження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatyzm, uprzedzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
狂热 , 偏见
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatismo, preconceito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatismo, pregiudizio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatismo, prejuicio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatisme, vooroordeel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
ความคลั่งไคล้ , อคติ
دیکشنری فارسی به تایلندی