جدول جو
جدول جو

معنی تندپا - جستجوی لغت در جدول جو

تندپا
تندپو، جلد، سریع السیر، شاطر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
که پائی کند دارد. مقابل تیزتک:
کندپایم در حضور، اما زبان تیزم به مدح
تیزی شمشیر گویا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
دردا که بخت من چو زمین کندپای گشت
این کندپایی از فلک تیزگرد خاست.
خاقانی.
ایام سست رأی و قدر سخت گیر شد
اوهام کندپای و قدر تیزتاب شد.
خاقانی.
چو مردانه رو باشی و تیزپای
به شکرانه با کندپایان بپای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تندپا، تیزپو، تیزتک، سریع
متضاد: کندرو
فرهنگ واژه مترادف متضاد