- تنجیع
- کار سازی پند
معنی تنجیع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز گرداندن، درگلو غلتاندن آواز، باز خواهی باز خواستن داده انا الله و انا الیه راجعون را گفتن، بازگشت دادن -1 بر گردانیدن، آواز را در گلو گردانیدنتحریر دادن، بر گشت باز گرد، ترجیع بند، جمع ترجیعات
دلیرکردن
بار آهنگی آهنگین نوشتن با سجع سخن گفتن کلام موزون گفتن،جمع تسجیعات
دردمند ساختن
ستاره شناسی، اختر ماری اختر بینی رصد کردن ستارگان، ستاره شماری اختر شماری. یا اهل تنجیم. منجمان اختر شماران. یا علم تنجیم. علم نجوم
پلیدایی پلید گرداندن ناپاک کردن پلید گردانیدن، پلید خواندن ناپاک شمردن،جمع تنجیسات
حاضر آمدن و تعجیل
پشتی ساختن، نهالین (لحاف) ساختن، خانه آرایی
روا کردن، برآوردن حاجت
دلیر کردن، قوی دل ساختن، جرئت دادن
سخن با سجع و قافیه گفتن، کلام موزون گفتن
ستاره شناسی، شناختن ستارگان، اخترشناسی، علم هیئت
برگردانیدن، بازگشت دادن، آواز را در گلو گردانیدن