جدول جو
جدول جو

معنی تنبیهی - جستجوی لغت در جدول جو

تنبیهی
عقوبةً
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به عربی
تنبیهی
Punitive
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تنبیهی
punitif
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تنبیهی
শাস্তির
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به بنگالی
تنبیهی
سزای وار
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به اردو
تنبیهی
cezalandırıcı
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تنبیهی
adhabu
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تنبیهی
punitivo
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تنبیهی
strafend
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به آلمانی
تنبیهی
каральний
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تنبیهی
karzący
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تنبیهی
惩罚性的
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به چینی
تنبیهی
punitivo
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تنبیهی
punitivo
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تنبیهی
bestraffend
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به هلندی
تنبیهی
карательный
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به روسی
تنبیهی
ลงโทษ
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به تایلندی
تنبیهی
hukuman
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تنبیهی
दंडात्मक
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به هندی
تنبیهی
ענישתי
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به عبری
تنبیهی
処罰的な
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تنبیهی
처벌적인
تصویری از تنبیهی
تصویر تنبیهی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
هوشیار ساختن، آگاه کردن کسی بر امری، مجازاتی به منظور اصلاح و تربیت
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
از سادات کاشان است و به هند سفر کرد و سالها در آن دیار در سلک فقر می زیست. از او است:
دودست این جهان و آن جهان پوچ
کیجه (؟) پیش من است این پوچ و آن پوچ.
بیدلی کش طعن رسوایی زدم عمری کجاست
تا در این رسوایی از من انتقام خود کشد.
بهر زیارت آمد بر تربت شهیدان
یا رب دگر چه دارد ناآرمیده ای چند.
به سگ یار اگر نسبت اغیار کنم
این جفایی ست که نسبت به سگ یار کنم.
شکرت ای ضعف چه گویم که در آن کو شبها
پی آسایش او راه فغانم بستی.
یکی بر خود ببال ای خاک گورستان به شادابی
که چون من کشته ای زان دست و خنجر در لحد داری.
کلید خلد می دادم بهای مژدۀ وصلش
کسی گر میخرید اینجا متاع آن جهانی را.
کف پا به هر زمینی که رسد تو نازنین را
به لب خیال بوسم همه عمر آن زمین را.
به این یک می فروشد عشوه زان یک می خردحیرت
به ذرات جهان خورشید من گرم است بازارش.
تا نپرسند ز من واسطۀ خاموشی
به رفیقان بضرورت لب من در سخن است.
(از آتشکدۀ آذر) (از مجمعالخواص) (از ریاض العارفین) (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
آگاه و هوشیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
((تَ))
آگاه کردن، مجازات کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
گوشمالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
Castigation, Chastisement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
наказание , наказание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
Züchtigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
покарання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
kara
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
惩罚
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
castigo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبیه
تصویر تنبیه
castigo, punizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی